هایی،این چپتر حدود 7000 کلمه و طولانی بودنش یکی از دلایل تاخیره،و دلیل اصلی اینه که من دو هفتست مریضم و عفونت به چشم و گوش هام زده.
حقیقتش از طولانی نوشتن حرف قبل یا بعد چپتر خوشم نمیاد ولی با دیدن کامنت های کی اپ میکنی متوجه میشم که یه سری هاتون داخل چنل نیستین،من داخل چنل اپ شدن و خبرا و هرچیزی نیاز باشه میذارم،اگر میخواید مطلع باشین به چنل سر بزنید.دوم، مدت ها پیش عکسای خونه هری داخل لندن رو انتخاب کرده بودم ولی فرصتی برای گذاشتن نبود،حالا برای این چپتر و آینده یه سری بهشون بزنید.خیلی گشتم تا اون چیزی که تو ذهنم بود رو پیدا کنم،کور شدم:')
سوم، اوضاع ووت ها واقعا افتضاحه، سین عملا پنج برابر ووت هات و این کم لطفی بخش زیادی از شما رو میرسونه:')متنفرم از برگشتن به شرط ووت پس خودتون اگر مای هازبند رو دوست دارین و سین میزنین پس ووت بدین!
چهارم، ممنون از کامنت هاتون و همینطور تحلیل ها،خوندنشون جز کارهای مورد علاقمه با اینکه متاسفانه تایم و روزمره اجازه جواب دادن به تک تک کامنت هاتون رو نمیده،اگر مایل بودین میتونین داخل چنل تلگرام هم با هشتگی که گذاشتم تحلیل انجام بدین.
در نهایت،این چنل تلگرام هست،از لینک ها برای وارد شدن به چنل اخبار یا عکس ها استفاده کنین👇👇
whispered_word_s
_____________________
Writer Pov
صبح وقتی بیدار شد با مری که داشت موهاش رو باز میکرد رو به رو شد.
ل:صبح بخیر.
همونطور که چشماش رو میمالید گفت.
م:صبح بخیر.
دیشب بعد از حرفای هری به اتاق مری رفته بود و بهش گفت بود که اون باید فردا به دانکستر برگرده.برای همین ازش خواست که شب پیشش بخوابه.لویی این رو دوست داشت.بغل شدن رو.تنها نبودن رو.
م:هری صبح زودتر از خونه رفت.به کیت گفتم صبحونه رو برامون بیاره بالا.توی بالکن بخوریم؟همم؟چطوره؟
لویی لبخندی زد و سرشو تکون داد و روی تخت نشست.
م:در مورد قرص های ضدبارداریت با دکتری صحبت کردی؟
لویی اخمی ریزی کرد.
ل:تو که میدونی من نمیتونم با دکتری حرف بزنم،حتی موقعیتش رو ندارم.
مری سرش رو تکون داد.
م:حدس میزدم.
کیفش رو برداشت و دوتا جعبه رو ازش دراورد و کنار لویی روی تخت نشست.
م:از دکترم پرسیدم.دستورش رو برات نوشته لویی.بیشتر مصرف نکن چون تاثیری نداره و فقط به خودت آسیب میزنی.
لویی با گیجی جعبه ها رو گرفت.
ل:تو برام قرص خریدی؟
مری سرش رو تکون داد و لویی با شوک بهش نگاه کرد.
YOU ARE READING
My husband,My sir[L.S]
Fanfiction_له کردن قلبی که صاحبشی توی مشتت انقدر راحت بود عزیزکرده ی آلفا؟ Larry BDSM husbands Mpreg ⚠محتوای داستان تجاوز،خشونت فیزیکی،فحاشی و... هست.