هی گایز چطورید
عیدتون مبارک امیدوارم امسال براتون بگایی نداشته باشه🌱😂
چپتر عیدیتون یکم کوتاست ولی اسمات داره پر باره😂وقت گیر بیارم بازم اپ میکنم فقط خواستم عیدیتون رو زودتر بدم تا بعدش.........................................
Writer Pov
روی زمین نشسته بود و در حال جمع کردن لباساش بود،میتونست بگه یکی از خدمتکارا اینکارو انجام بده ولی ترجیح داده بود با همچین کاری وقتشو پر کنه.
دستشو به دیکش کشید و جا به جاش کرد و آهی کشید.تو این دوروز هری فقط چند بار ویبراتور و کاک کیج رو دراورده بود تا لویی بتونه تمیزشون کنه ولی بقیه ی روز مجبور بود داشته باششون.ویبراتور حس عجیبی میداد و فقط هری یک دفعه سایزشو زیاد کرده بود،لویی انتظار داشت با کنترلی که هری داره تمام روز در حال آزارش باشه ولی اتفاقی نیفتاد،ولی کاک کیج افتضاح بود،با تماسش با شلوارش یا حتی تخت موقع خواب باعث تحریک میشد و لویی فهمیده بود کاراییش چیه،میتونست باهاش دستشویی بره،حتی تا حدکوچیکی سفت بشه ولی اومدنی در کار نبود.
با صدای به هم خوردن در سرشو چرخوند و با دیدن هری لباشو خیس کرد.
ل:سلام.
هری با بی حوصلگی سرشو تکون داد و کتشو دراورد.لویی از جاش بلند شد و سمت هری رفت.
ل:هری.
هری حتی نگاهشو بهش نداد و همونطور که دکمه هاشو باز میکرد و سمت حموم میرفت هومی گفت.
ل:میشه اینا رو دربیاری؟
بالاخره هری چرخید و نگاهشو بهش داد.ابروهاشو بالا انداخت.
ه:نه.
لویی نزدیک تر رفت.
ل:لطفا،تحملشون سخته.
هری که انگار تو بی حوصله ترین حالتش بود پوفی کشید و موهاشو به هم ریخت و دستشو به کمرش زد.چند ثانیه سکوت کرد و بعد دوباره نگاهشو به لویی داد،سمتش رفت و بدون حرفی دستشو گرفت و دنبال خودش از اتاق خارجش کرد و سمت پلی روم رفتن.لویی با فهمیدن قصد هری فحشی به خودش داد و قبل از اینکه بتونه حرفی بزنه هری رمز در رو زد و توی اتاق بردش.
ه:لخت شو و روی تخت بخواب.
لویی آب دهنشو قورت داد.شاید نباید حرفشو میزد.
ل:فردا پرواز داریم.
ه:خب؟
ل:بهتر نیست...
ه:روی تخت.لخت.
هری با فهمیدن قصد لویی برای منصرف کردنش گفت.
لویی لباشو گاز گرفت و آهی کشید.لباساشو با مکث دراورد و سمت تخت رفت و دراز کشید.تمام مدت هری به یکی از کمدا تکیه داده بود و دستاشو تو سینش قفل کرده بود و تماشاش میکرد.وقتی لویی دراز کشید هری یکی از کشو ها رو بیرون کشید و وسایلشو برداشت و طرف لویی رفت.وسایلو روی تخت گذاشت و روی لویی خیمه زد.
YOU ARE READING
My husband,My sir[L.S]
Fanfiction_له کردن قلبی که صاحبشی توی مشتت انقدر راحت بود عزیزکرده ی آلفا؟ Larry BDSM husbands Mpreg ⚠محتوای داستان تجاوز،خشونت فیزیکی،فحاشی و... هست.