متاسفانه تو چپترایی هستیم که هنوز فحشم میدین😂یعنی هرکاری کردم این چپتر اینطوری نشه ولی نشد که نشد
ووت و کامنت یادتون نرهLouis Pov
از صفحه ی چتش با دوستاش بیرون اومد و موبایلشو با بی حوصلگی کنار انداخت.برای دوساعت بود که روی تخت نشسته بود و با دوستای دانشگاهش چرت و پرت میگفتن ولی برای لویی کافی بود.گاهی به زندگی دوستای دانشگاهش حسودی میکرد.زندگیشون مثل هر نوجوون این سنی بود،درگیر زندگی و رابطه هاشون بودن،لویی قبول داشت که زندگی هیچکس بی نقص و عالی نیست ولی مطمئن بود هیچکدوم زندگی ای مثل زندان مثل زندگی لویی ندارن.
با شنیدن صدایی از طبقه پایین سر جاش نشست.مطمئنا هری بود چون کس دیگه ای یا نفری از گارد اینطوری توی خونه نمیومد.
از اتاقش بیرون و به طبقه پایین رفت.به پله های اخر که رسید اخم کرد و اروم قدم برداشت تا به هال رسید.جایی که کسی پشت بهش، توی تاریکی روی مبل نشسته بود و تنها منبع نور،نور کمی بود که از لای پرده ها که شیشه های بزرگ اون خونه رو پوشونده بودن،بیرون میومد.
لویی جلو رفت،متاسفانه توی تاریکی و از پشت سر هم،میتونست صاحب اون شونه ها و موهای فر رو بشناسه.
ل:از مری میخوام بیاد لندن،دوست دارم چند روزی پیشم باشه.
لویی گفت و هری بدون اینکه سرشو بچرخونه تک خنده ی آرومی کرد.
ه:گفتم میتونی مری رو صرفا ببینی نه اینکه چند روز پیش هم باشید و پیوند خواهر برادری قوی کنید.
لویی ابروهاشو بالا انداخت.
ل:اوه،میخوای مثل زندان ساعت ملاقات برای دیدن خواهرم تعیین کنی؟مثلا هفته ای دو ساعت چطوره؟
لویی مسخره کرد.
ه:همم،هفته ای دو ساعت خوب به نظر میرسه.
ل:ودف هری
لویی با چشمای گرد گفت و جلوتر رفت تا رو به روی هری وایسه و حالا میتونست ببینه که یکی از پاهاشو روی اونیکی انداخته و لیوانی دستشه که لویی احتمال داد الکل باشه.
ه:یه کلمه دیگه اعتراض بشنوم و مثل قبل دیگه حق دیدنش رو نداری.
هری گفت و از لیوانی که دستش بود نوشید.
هری رو اونقدری میشناخت که بدونه اگر کلمه ی دیگه ای بگه واقعا هری مجبورش میکنه دیگه مری رو نبینه.چشماشو چرخوند و چرخید تا از اونجا بره که صدای هری متوقفش کرد.
هری اروم و بی دلیل خندید که باعث شد لویی متعجب برگرده.
ه:هردفعه که کنترلتو از دست میدی چیزای جدیدی میفهمم.دوست دارم بدونم اونشب زیادی احمق شدی یا شجاع؟
YOU ARE READING
My husband,My sir[L.S]
Fanfiction_له کردن قلبی که صاحبشی توی مشتت انقدر راحت بود عزیزکرده ی آلفا؟ Larry BDSM husbands Mpreg ⚠محتوای داستان تجاوز،خشونت فیزیکی،فحاشی و... هست.