برای این قسمت باید عکس هایی که توی چنل گذاشتم رو ببینید.نمیدونم چرا ایدی رو پیدا نکردید. من دقیقا لینکشو کپی کردم.توی بایو هم لینکشو گذاشتم.اگر باز هم مشکل داشتید بهم ایدی تلگرامتونو بفرستید تا ادتون کنم.
تو چپترانمیشه لینو گذاشت پس دستی این لینک رو تل بزنید و بعد وارد چنلی میشید که لینک چنل خصوصی توش هست(مجبور شدم خصوصی کنم)@whispered_word_s
.......................
Writer Povدر به شدت باز شد و قبل از اینکه نایل بتونه عکس العملی نشون بده هری به طرفش رفت و موبایل توی دستش رو گرفت و به طرفی پرت کرد و صداش نشون دهنده ی شکسته شدنش بود.
ه:فکر میکنی از این کارت سودی میبری؟
نایل ابروهاشو بالا انداخت و از روی نشیمن جلوی پنجره ای که روش دراز کشیده بود بلند شد.(عکس)
ن:دقیقا کدوم کار؟
ه:البته،کارهای زیادی هستن که داری انجام میدی و باید اشاره کنم تا منظورمو بفهمی.
ن:چون کاری نمیکنم متعجبم که از کدوم کار حرف میزنی.من مثل تو برای هرچیزی برنامه نمیریزم.
هری پوزخند زد.
ه:دور کردن زین از لیام.
ن:لیام زین رو محدود کرده بود.زین بیشتر از همه چیز هایی که بهش دادید لیاقت داره،نمیتونه به خاطر ترس های لیام آیندشو خراب کنه.
ه:تو کی هستی که اینا رو بدونی؟اگر انتخاب زین واقعا این بود وقتی سنش کمتر بود انجامش میداد.اگر الان میخواست انجامش بده با این عجله و بی فکری انجامش نمیداد.تو تحریکش کردی.
نایل خندید و سرشو تکون داد و به سمت گوشی شکستش رفت.
ن:بهش امید برای دنبال کردن هدفش دادم و اطمینان از حمایت خودم.کاری که تو توش خوب نیستی و لیام هم مثل خودت کردی.
هری پوزخند زد.
ه:من تو جدا کردن دوتا از دوست هام که باهمن اصلا خوب نیستم.درسته.
نایل روی زمین نشست و گوشی رو جمع کرد و بعد ایستاد و به هری نشونش داد.
ن:من چیزی رو خراب نمیکنم.ولی این کارِ تو توی تمام مدت زندگیت بوده.با ظاهر خوب،حرفای خوب و تظاهر،ولی همیشه خراب میکنی،آدما و احساساتشون رو،تظاهر میکنی که دوست اونایی.اگر دوستشونی به لیام اجازه بده بیاد سان فرانسیسکو با زین زندگی کنه.این اجازه رو میدی؟نه.
ه:اون یکی از سهام دار های شرکت و مدیر هاست.چرا باید اجازه بدم از اینجا بره؟
ن:توی شرکت سان فرانسیسکو هم نیاز به مدیر هست.فقط کافیه از پدرت بخوای و اون انتقالش میده.
ه:لیام کنار من تو شرکت من میمونه.
نایل ایندفعه به نشیمن جلوی پنجره تکیه داد.
YOU ARE READING
My husband,My sir[L.S]
Fanfiction_له کردن قلبی که صاحبشی توی مشتت انقدر راحت بود عزیزکرده ی آلفا؟ Larry BDSM husbands Mpreg ⚠محتوای داستان تجاوز،خشونت فیزیکی،فحاشی و... هست.