Louis Pov
بعد از اینکه جولیا مجبور شد برای سیر کردن جسیکا بره و به کمک پرستارش هم نیاز داشت و وقت نمیکرد بره و همسرشو پیدا کنه جین رو تو بغلم گذاشت و گفت سریع برمیگرده.
جین گاهی اوقات تو بغلم تکون میخورد و صداهایی کوتاه و آروم از دهنش در میومد که باعث لبخندم میشد.
بالاخره وقتی خسته شدم و فکر کردم حتما بعد از اینهمه نشستن باسنم سر شده پاشدم و با احتیاط به سمت میز رفتم و بعد از خوردن تیکه ی کیک کوچیکی دوباره به جین نگاه کردم.مشغول قربون صدقه رفتن و حرف زدن با جین بودم_که البته میدونستم حرفامو نمیفهمه_که حضور کسی رو کنارم حس کردم.سرمو بالا گرفتم و با دیدن فرد غریبه ای سرمو پایین انداختم و خواستم به جای دیگه ای برم که صداشو شنیدم.
_بهتر نیست وقت بچه بغلتونه اینور و اونور نرید؟
سرمو بالا گرفتم با دقت بیشتری بهش نگاه کردم.
ل:ما همو میشناسیم؟
_شاید شما منو نشناسی ولی من میشناسمتون.از شریک های پدرتون هستم.
سرمو تکون دادم و سعی کرد ظاهرش به یادم بمونه تا از برایان اطلاعاتشو بگیرم.قد بلند و چشمای سبز و موهای کم پشت.
ل:شما آقای؟
_دِزموند استایلز هستم تاملینسونِ جوان.
سعی کردم لبخند بزنم.
ل:از آشنایی باهاتون خوشبختم.
(خداییش چند نفرتون فکر کردید هریه؟😂)
_و همچنین.در مورد بچه بهتره جایی نری تا کسی که بلده برای نگه داشتنش بیاد.یکم دستتو بالاتر بگیر.نصف سرش زیر دستت نیست.
سعی کردم دستمو جابه جا کنم.
_چند سالته؟
ل:دونستن سن من کمکی به شما میکنه؟
نمیتونستم وایسم اینجا و بذارم یه غریبه با یه فامیلی و لبخند ازم چیزای شخصی بپرسه.
_البته پسرم.کمک بیشتری میکنه.
ل:نمیتونم اینجا منتظر بمونم.باید بره پیش مادرش.منو ببخشید.
سرمو پایین انداختم و بدون توجه به استایلز از اونجا رفتم و بعد از پرسیدن از چندتا خدمتکار فهمیدم جولیا به کدوم یکی از اتاقا رفته.
با رسیدن به اتاق با پا به در اتاق زدم و چند ثانیه بعد پرستار از کنار در باز شده بهم نگاه کرد.
پرستار:اقا لویی هستن.
با کسی که تو اتاق بود که باید جولیا میبود حرف زد و بعد در رو باز کرد و گذاشت برم تو.جولیا داشت لباسشو مرتب میکرد.
ج:باید منو ببخشی.فقط چند ثانیه بیشتر منتظر میموند کل سالن رو میزاشت رو سرش.
لبخند زدم و کنارش رو تخت نشستم.
YOU ARE READING
My husband,My sir[L.S]
Fanfiction_له کردن قلبی که صاحبشی توی مشتت انقدر راحت بود عزیزکرده ی آلفا؟ Larry BDSM husbands Mpreg ⚠محتوای داستان تجاوز،خشونت فیزیکی،فحاشی و... هست.