Louis Pov
از پله ها پایین رفتم تا به نشیمن که برایان گفت تروی اونجاست برم.پشت در ایستادم و چند تا نفس عمیق کشیدم تا به محض ورود شروع به دعوا نکنم.
در رو باز کردم و وارد اتاق شدم و به تروی که روی مبل نشسته بود و برگه ای دستش بود نگاه کردم.تروی به محض دیدنم شروع کرد.
ت:میخوام به عنوان پدرت دو تا توصیه بهت بکنم.اول اینکه،با توجه به اینکه هفده سال نتونستی وقتی وارد جایی میشی در بزنی،سعی کن الان یاد بگیری چون نمیخوام اونا جور دیگه ای بهت یاد بدن،دوم اینکه امضات خیلی سادست،بعد از ازدواج عوضش کن.
با گیجی به تروی نگاه کردم و چهرمو تو هم بردم.تروی سرشو چرخوند و بهم نگاه کرد و سرشو به دو طرف تکون داد.از جاش بلند شد و با کاغذی که دستش بود به طرفم اومد.کاغذ رو بالا گرفت و وقتی دیدم داره بهم نگاه میکنه گرفتمش.
نگاهی به تروی کردم و بعد نگاهمو به کاغذ دادم و با خوندن فقط اولین کلمه فهمیدم که قرارداده.اخمامو تو هم کردم و با صدایی که سعی میکردم بلند تر نشه از بین دندونام گفتم.
ل:گفتم امضاش نمیکنم.
ت:پس،چرا نظرت چند دقیقه ی پیش این نبود؟
ل:به جوانا گف..
با سیلی ای که تو دهنم خورد سرم چرخید و چشمامو از درد بستم.زبونمو روی لبم کشیدم و با مزه آهن متوجه خون شدم.
سرمو چرخوندم و با عصبانیت به تروی خیره شدم.
ت:اولین بارت نیست که ما رو به اسم صدا میزنی.پس میتونم در نظر بگیرم که کار عادی ایه که میکنی و بعضی وقتا یادت میره که جلوی خودمونی.دفعه ی بعد به یه پارگی راضی نمیشم.اون برگه امضا شده،کاری نمیتونی باهاش بکنی،فردا وقت آزمایشته.میری و ازمایش رو میدی و بی حرف برمیگردی،فقط کافیه بفهمم حرفی زدی،مخالفتی کردی،خودت میدونی چکارت میکنم لویی.
به امضام پایین برگه خیره شدم.امضایی که من نزده بودم ولی امضای خودم بودم.رضایتی که من نداده بودم ولی امضا شده بود.
ل:بکشیم؟کاری بدتر از کشتن هم هست تاملینسون؟همین الان کشتیم،چه درکی و حسی داری از ازدواجی که ازش متنفری،از مردی که تنها حسی که بهش میتونی در آینده داشته باشی تنفره؟
ت:هرچقدر میتونی بهشون تنفر بورز لویی،چیزی تغییر نمیکنه.بالاخره یه قدم به اسم تو برای خانواده برداشته شد.
برگه رو توی دستم مچاله کردم و دندونامو روی هم فشار دادم.
ت:آزمایش فردا رو یادت نره.اگرم یادت بره برایان یادت میندازه.
ل:تو اون بلا رو سرش آوردی.
ت:لیاقتش بود.
ل:تو چطور آدمی هستی؟
YOU ARE READING
My husband,My sir[L.S]
Fanfiction_له کردن قلبی که صاحبشی توی مشتت انقدر راحت بود عزیزکرده ی آلفا؟ Larry BDSM husbands Mpreg ⚠محتوای داستان تجاوز،خشونت فیزیکی،فحاشی و... هست.