هیوام و این سومین فیکشنمه.تصمیم داشتم یه فیکشن دیگه برای ترجمه بردارم ولی نتونستم اینو ننویسم😬
داستان بی دی اس امه،ممکنه اولای داستان رابطه ای غیر از لری وجود داشته باشه ولی فیکشن کاملا لریه،زیام خیلی کم داریم چون میخوام تمرکزمو روی لری بزارم.
همونطور که توی توضیحات نوشتم تجاوز و سلف هارم و رابطه جنسی اس ام توی فیکشن هست ولی دلیل نمیشه همینطوری یکی بیاد تجاوز کنه فرداش طرف عاشقش بشه و منم خیلی باهاش موافق باشم،بهم اعتماد کنید که قرار نیست یه چیز کلیشه ای و بی منطق که حتی این چیزا رو خوب و بدون آثار نشون بده براتون بنویسم.خودم تمام این موارد که تجاوز جرمه و فردی که بهش تجاوز شده قربانیه و آثارش روی زندگیش اثر میذاره رو توی فیکشن دارم
من طرفدار تاپ و باتم نیستم و کلا رو شیرینگ تاکید میکنم:|ولی خب این داستان هری تاپ میطلبه.
و همین دیگه.دوستاتونو تگ کنید و لطفا حمایت کنید تا دو سه روز دیگه چپتر اولو میزارم و طولانی هم هست👀
امیدوارم خوشتون بیاد!پی.اس:ساعت 2:52 صبحه و تصمیم گرفتم این فیکشنو بنویسم:|امیدوارم خوب بشه.کاورم کامل نشده فعلا یه عکسی گذاشتم برای کاور:|
KAMU SEDANG MEMBACA
My husband,My sir[L.S]
Fiksi Penggemar_له کردن قلبی که صاحبشی توی مشتت انقدر راحت بود عزیزکرده ی آلفا؟ Larry BDSM husbands Mpreg ⚠محتوای داستان تجاوز،خشونت فیزیکی،فحاشی و... هست.