Writer Pov
لویی به چند دست لباسی که روی تخت چیده شده بودن نگاه کرد.انتخاب های برایان برای لباس همیشه خوب بودن ولی لویی امروز اصلا دلش نمیخواد چیزی بپوشه که باید بپوشه،بدجور دلش میخواست همین اولش به استایلز نشون بده کاملا نفرات مخالفی ان.دقیق یادش نمیاورد که تو چند تا ملاقاتشون توی بیمارستان یا خونه استایلز لباسی جز کت و شلوار پوشیده باشه یانه.
بیخیال لباسای روی تخت شد و یه جین مشکی و تیشرت سفید و ژاکت برای روش انتخاب کرد و لباسا رو پوشید.از اتاقش بیرون اومد و از پله ها پایین رفت و چند دقیقه بعد ماشین استایلز جلوی در بود.
لویی به محض نشستن توی ماشین توی بوی ملایم قهوه و شکلاتی که توی ماشین میومد غرق شد. مثل کافه ای بود که به محض ورود مخلوطی از بوهای خوب و مختلف رو حس میکردی.
ه:منم از دیدنت خوشحالم لویی.
هری متلک انداخت و لویی به یاد اورد که حتی سلام نکرده ولی اهمیتی که نداشت،داشت؟و اصلا به روی خودش نیاورد.
ل:متاسفانه حسمون مشترک نیست.
هری چند لحظه مکث کرد و بعد پوزخند زد.
ه:پس،خیلی بد شد.
هری ماشینو راه انداخت و بعد از چند دقیقه موبایلشو برداشت و بعد از تماس و گفتن اسمش به شخص پشت خط موبایلو قطع کرد.
وارد پارکینگی شدن که لویی مطمئن نبود که جاشو میشناسه یا نه.هری ماشینو پارک کرد و لویی اماده بود که هری بهش بگه پیاده بشه یا هرچی ولی اتفاقی نیفتاد.چند دقیقه بعد دو تا مرد توی کت و شلوار مشکی به طرف ماشین اومدن.هری از ماشین پیاده شد و بعد از حرف زدن با اونا و گرفتن یه جعبه و امضای برگه ای توی ماشین برگشت.
هری ماشینو از پارکینگ خارج شد و بعد از 20 دقیقه جلوی ساختمون بزرگی نگه داشت.
ه:قرارداد تقریبا بسته شد و تا زمانی که من دارم کارای اخرو انجام میدم سالن ها رو نگاه کن تا برای خانوادت توضیح بدی.
ل:سالن؟
ه:سالن برای مراسم.
لویی ابروهاشو با تعجب بالا برد.
ل:منظورت از قرارداد تقریبا بسته شده یعنی چی.
ه:یعنی کاری که گفتمو انجام بده.
ل:متاسفم؟اینجا برای مراسم قرارداد بستی و هیچ نظری از من نپرسیدی؟علاقه خاصی به قرارداد بستن داری نه؟
ه:یعنی نظری میدادی؟
ل:جایی که میخواستمو انتخاب میکردم.
ه:دوتاییمون خوب میدونیم که علاقه ای به این ازدواج نداری،پس من جایی انتخاب کردم که معیارای لازمو داشته باشه و همه رو راضی کنه.
YOU ARE READING
My husband,My sir[L.S]
Fanfiction_له کردن قلبی که صاحبشی توی مشتت انقدر راحت بود عزیزکرده ی آلفا؟ Larry BDSM husbands Mpreg ⚠محتوای داستان تجاوز،خشونت فیزیکی،فحاشی و... هست.