49.Safe point

5K 556 1K
                                    

عکسای این چپتر رو توی تل گذاشتم.

Writer Pov

_دنبالم بیاید.

ل:نه..

لویی دست هری رو گرفت و سعی کرد متوقفش کنه.

ل:میخوای چکار کنی؟

هری بدون جواب دادن دنبال مرد تو راهروها کشیدش و دیگه توجهی به تلاشاش برای اینکه دستشو جدا کنه نکرد.وقتی وارد اتاقی شدن لویی نفس نفس میزد.اون مرد ایان رو وسط اتاق ول کرد و برگشت تا پشت سر هری و لویی در رو قفل کنه.

ل:ه..هری

هری دست لویی رو ول کرد و پشتش وایساد و شونه هاشو گرفت.لویی ترسیده بود که هری قصد داشته باشه بفرستش بینشون.قسم میخورد ترجیح میداد بمیره.

ل:میخوام برم.هری،خواهش میکنم.

لویی وقتی مرد خودشو به ایان رسوند و شروع به بوسیدنش کرد گفت.

ه:نمیخوام دستاتو دستبند بزنم یا با زنجیر ببندم،

لویی که بغض کرده بود برگشت سمتش.

ل:آقا لطفا بریم،ببخشید.

هری پوزخند زد.

ه:برای اینکه آقا صدام کنی باید هر ثانیه بترسونمت؟

ل:نه آقا

با ترس سرشو تکون داد.

ه:فقط ازت میخوام همینجا بشینی و نگاهشون کنی.

ل:می..میخوای نگاهشون کنم؟

هری سرشو تکون داد ودست لویی رو کشید و سمت مبل برد.نشوندش و خودش هم کنارش نشست.

لویی چشماشو بست وقتی زبون اون مرد و ایان رو توی دهن هم دید.

دستاشو مشت کرد و لباشو گاز گرفت،میتونست قلبشو احساس کنه که آرومتر شده بود با فهمیدن اینکه قرار نیست هری کاری کنه بین اونا باشه ولی بازم موقعیت عذاب آوری بود.

ه:چیزی منصرفم نمیکنه،فقط اگر بشینی و به حرفم گوش بدی اسپنکاتو میبخشم.

لویی سمتش برگشت و چشماشو باز کرد.

ل:اسپنک؟

ه:از قبل اسپنک بهم بدهکار بودی و بیا نشماریم به خاطر بی احترامی های این چند روزت چندتا اسپنک کنار گذاشتی.

لویی آب دهنشو قورت داد و به جلوش نگاه کرد ولی منصرف شد.

ل:حاضرم اسپنکامو بگیرم.

هری نیشخند زد و نوک انگشتاشو روی گردن برهنه لویی کشید و تماشا کرد که چطور میلرزه و لباشو روی هم فشار میده.

ه:دفعه قبل بهت گفتم تنبیه سختی داری اگر با اسمم صدام کنی.کاری که امروز دوباره و دوباره انجام دادی.همینطور کاری که دیشب انجام دادی یه تنبیه خیلی خوب نیاز داره.

My husband,My sir[L.S]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora