86: Behind the scenes

1.4K 239 439
                                    

پارت هشتاد و ششم: پشت صحنه

نیویورک، عمارت مونشاین

نیمه شب بود و همه جای عمارت در سکوت فرو رفته بود.سکوتی که خیلی زود با صدای کوبیده شدن قدم هایی روی کف مرمری خونه شکسته شد.

-"خانم!خانم بیدارین؟یه تماس اضطراری دارین!خانم!"

از صدای سراسیمه ی دستیارش کلافه چشم بندش رو کنار زد و روی تخت بزرگش نشست.روبدوشامبر ابریشمیش رو پوشید و خودش رو به در اتاقش رسوند.به محض باز کردنش با صورت ترسیده ی دستیارش روبرو شد.

+"چه خبرته سوبین؟!مگه نگفتم نمیخوام کسی مزاحمم بشه؟!"

سوبین که مضطرب در حال گاز گرفتن لب پایینش بود گوشی کوچیکی رو که تماسی صفحه ش رو روشن کرده بود به سمت رئیس عصبانیش گرفت.

-"بیشتر از پنج باره که زنگ میخوره!"

زن نگاهش رو به گوشی روبروش کشید و بلافاصله چشم هاش گرد شدن.این شماره هیچ زنگ خوری نداشت.مگر در مواقع اضطراری!

+"چرا زودتر نگفتی؟!"

غر زد و با عجله گوشی رو از دست دستیارش کشید.در رو که پشت سرش میبست جواب داد:
+"چی شده؟"

صدایی سراسیمه از اون سمت خط شنید.

-"لو رفتم رئیس!جئون فهمیده اونی که داره مخفیانه سهام کمپانیشو میخره منم!"

هول کرد.

+"چی؟!آخه چطور؟!"

مرد كه انگار در تقلای انجام کاری بود، نفس نفس میزد.

-"حتما یکی دهن لقی کرده.دارم وسایلمو جمع میکنم.فعلا نمیتونم باهاتون در تماس باشم!"

زن دستی به شقیقه ش زد و عصبی گفت:
+"یه مدت جایی آفتابی نشو تا ببینم چیکار میتونم بکنم.این گوشی رو هم بنداز دور!حواست باشه.."

-"یکی اومده!باید برم...!"

تماس قطع شد و صدای بوق های مقطعی تو گوشش پیچیدن.گوشی رو پایین آورد و با خشم روی زمین پرتش کرد.
این خوب نبود.
برنامه شون این نبود.
با قدم هایی محکم به سمت میز رفت و گوشیش رو برداشت.در حالی که طول اتاق رو عصبی طی میکرد شماره ی جاسوس محبوبش رو گرفت.طبق انتظارش هنوز دو بوق نخورده جواب داد.

-"چیزی شده رئیس؟همین یک ساعت پیش بهتون گزارش دادم.."

+"باید برنامه رو تغییر بدیم یونجون.هائو تو سئول لو رفته."

سکوت کوتاهی بینشون برقرار شد که با صدای جدی یونجون شکست.

-"دستورتون چیه؟"

زن روبروی پنجره ی بزرگ اتاقش ایستاد و خیره به مهتابی که استخرِ وسط محوطه رو روشن میکرد گفت:
+"چاره ای نداریم جز اینکه کارها رو جلو بندازیم.نمیتونم ریسک کنم که یه وقت اون جئون عوضی هویتمو بفهمه.باید هر چه زودتر جونگ کوک رو وارد عمل کنیم."

A Monster's HeartWhere stories live. Discover now