46: Baby

2.9K 341 686
                                    

پارت چهل و ششم: بیبی

*آر یو ردیییی؟🔥🔥🔥

جین

روز بعد هوا ابری و نسبتا سرد بود پس تصمیم گرفتیم توی ویلا بمونیم.
تهیونگ یه سریال گذاشته بود و از صبح یه چند فصلی رو دیده بودیم.انقدر هله هوله خورده بودیم که وقت ناهار تا سه بعد از ظهر به تعویق افتاده بود.
میز رو که چیدیم، هوسوک جونگ کوک که تو اتاقش بود رو صدا زد.

یونگی پشت میز نشست و گفت:
-"شاید هدفون رو گوشش باشه.یکی باید بره دنبالش."

تهیونگ و جیمین که مشغول خوردن شده بودن و از اونجایی که هارا هم دستشویی بود، من داوطلب شدم.
از پله ها بالا رفتم و کنار در اتاقش ایستادم.خواستم در بزنم که متوجه شدم نیمه بازه.
بیشتر بازش کردم و خواستم جونگ کوک رو صدا بزنم اما با چیزی که دیدم، حرف تو گلوم گیر کرد.

جونگ کوک روی تختش دراز کشیده بود و به گوشیش خیره بود.
از جایی که ایستاده بودم، میتونستم به خوبی صفحه ش رو ببینم و همین بود که سر جا خشکم کرده بود.
چون صفحه ی گوشی جونگ کوک، صورت خندون من رو به نمایش گذاشته بود.
صورت خندون من که نور خورشیدِ در حال غروب روش افتاده بود..

نمیتونست واقعی باشه.
حتما اشتباه دیده بودم.
با این فکر پلک هامو محکم روی هم فشردم و دوباره چشم هامو باز کردم.
اما چیزی تغییر نکرده بود.
هنوز هم توی تصویر روبروم، جونگ کوک بود و گوشیش و عکس من.
حس کردم صورتم داغ شده.
چرا به عکسم خیره بود؟!

با نفسی که به سختی از ریه هام رفت و آمد میکرد، از در فاصله گرفتم و از پله ها پایین رفتم.
همون لحظه بود که در دستشویی باز شد و هارا بیرون اومد.
با دیدنم ابروهاش بالا پریدن.

-"حالت خوبه سوکجین شی؟چرا انقدر سرخ ش.."

پریدم وسط حرفش:
+"ناهار حاضره.به جونگ کوک هم بگو بیاد."

اینو گفتم و بعد از نفسی عمیق خودمو تو آشپزخونه پرت کردم.
هنوز هم برای قبول چیزی که دیدم وقت لازم داشتم..

      ******

غروب بود.
سریالی که مشغول تماشاش بودیم تموم شده بود و حالا همه حوصله مون سر رفته بود.
تهیونگ کانال ها رو بالا و پایین میکرد تا اینکه خسته شد و کنترل رو کنار گذاشت.
همون لحظه بود که صدای گزارشگر زن تو فضا پیچید.

-"همونطور که مشاهده می کنید، سرعت وزش باد و حرکت ابرها هر دقیقه شدیدتر میشه و با موج سرمایی که از شمال در حال نزدیک شدنه، پیش بینی می کنیم که امشب شاهد طوفانی شدید باشیم.توصیه میشه که تا حد امکان خانه های خود را ترک نکنید و نزدیک رودخانه ها ساکن نشید.همچنین امشب و ساعاتی از فردا احتمال طوفان های دریایی داده میشه پس در یکی دو روز آینده از رفتن به ساحل و شنا در آب های دریا خودداری کنید."

A Monster's HeartWhere stories live. Discover now