A Monster's Heart

50: You and I, in one frame

پارت پنجاهم: من و تو، توی یک قاب

***قبل از اینکه بریم سراغ پارت یه نکته ای رو بگم.
عشقای من جونگ هوان یه شخصیت جدیده.با جه هوان که اول فیک بود اشتباه نگیرینش.جه هوان، کِن هست و جونگ هوان همون سندول😁
خب همین.حالا ادامه بدین~💜

     ******

جین

چیزی رو که می دیدم باور نمی کردم.کسی که جلوم ایستاده بود جونگ هوان بود.
پسر شیرین و دوست داشتنی ای که باهام توی رستوران یه خیابون بالاتر کار میکرد و یه روزی تنها همدمم بود.
پسری که ماه ها بود ندیده بودمش.
جونگ هوان با سرعت از پشت پیشخوان بیرون پرید و بازوهامو گرفت.

-"جین خودتی؟کیم سوکجین؟!ببینم تو کجا بودی؟چرا یهو غیبت زد هان؟!"

قبل از اینکه بتونم جوابی بدم، توی آغوشش کشیده شدم.

-"لعنتی میدونی چقدر نگرانت بودم؟هیچ آدرسی هم ازت نداشتم.حتی آدرسی که به رستوران داده بودی هم واقعی نبود.هر روز منتظر بودم برگردی ولی هیچ خبری ازت نبود.حتی تا روزی که رئیس از این محله رفت و رستورانش بسته شد هم منتظرت بودم!"

با دست چند ضربه به پشتش زدم و سعی کردم از پشت بغضم حرف بزنم.

+"ببخشید که یهو غیبم زد.مجبور شدم از این محله برم."

جونگ هوان حلقه ی دستهاشو دورم محکم تر کرد و زیر لب فحشم داد.

-"عوضی چطور تونستی بعد از یک سال دوستی اونجوری بذاری و بری.نباید میومدی یه خداحافظی کنی؟"

لبخند تلخی زدم.
چطور زندگیم انقدر شلوغ شده بود که حتی فکر تنها دوستم هم از یادم رفته بود؟
دوستی که اول فقط همکارم بود اما خیلی زود به هم نزدیک شده بودیم.
و تبدیل شده بود به تنها همدم روزهای سختم.

نمیدونم چند دقیقه تو همون حالت موندیم که با صدای سرفه ی نمایشی جونگ کوک به خودمون اومدیم.
جونگ هوان بالاخره ازم فاصله گرفت و در حالی که بینیشو بالا می کشید گفت:
-"این دیگه کیه؟"

و به جونگ کوک که با اخم های تو هم نگاهش میکرد اشاره کرد.
به تته پته افتادم.

+"اوممم ا..این.."

نمیدونم چرا اما یهو از دهنم پرید:
+"پسر رئیس جدیدمه.ا..اونم یه رستوران داره."

جونگ هوان نگاهشو بینمون جا به جا کرد و دهن باز کرد چیزی بگه که سریع موضوع رو عوض کردم.

+"اعلامیه ی مسابقه رو دیدم..دوست دارم امتحانش کنم."

نیش جونگ هوان باز شد.
-"خوراک خودته!"

بعد به یکی از میزها اشاره کرد.

-"اینجا بشینین تا بیام."