Chapter 2:
J-hope P.O.V :
ی مشتری وارد مغازه شد، آهنگ پخش شد و برای همین مطمئن شدم خود خودشه!
اومد سمتم و قبل از اینکه چیزی بگه گفتم :"موعودش رسید، بالاخره اومدی! منتظرت بودم کیم نامجون شی! " و داشت حاج و واج منو نگاه میکرد؛
Namjoon P. O. V :
ب سمت پسری ک احتمال میدادم فروشندست رفتم ولی تا قبل از اینکه بتونم یا حتی بخوام چیزی بگم با جمله های جادویی ک گفت منو توی شوکی باور نکردنی برد:" موعودش رسید، بالاخره اومدی! منتظرت بودم کیم نامجون شی! " اون اسم منو از کجا میدونست؟
قبل از اینکه این سوال رو ازش بپرسم گفت:" بشین تا همه چیو واست توضیح بدم و بگم اسمتو از کجا میدونم!" این آدم عجیب ذهنمو میخونه؟ گفت:"آره! اینجا مقر منه و برای همین همه چیتو الان من کاملا میدونم کیم نامجون شی ملقب ب آر ام! با تحصیلات دکتری مهندسی کامپیوتری ک چند وقته بخاطر یکی از پروژه های کاریت راجع ب گی ها در گوریو تحقیق میکنی! راهنمایی خواستی میتونم بهت کمک کنم! مثلا میدونی معروف ترین گی در گوریو کی بوده؟ " تنها کلمه ای تونستم بگم ی 'نه' با صدای خیلی آروم بود." پارک جیمین! نوهی اولین امپراطور گوریو ک حتی بیشترین احتمال امپراطور بعدی شدنو بعد از پسر عموش داشت ولی بخاطر اینکه هیونگ حریصش از این موضوع خبر داشت و ب امپراطور گفت و برای همین جیمین از خانواده ترد شد و ی رقاص خیابونی شد و اون پسری ک امپراطور شد بد ترین اتفاق ها رو برای و گوریو رقم زد! بگذریم! چای میل داری یا قهوه؟ "بهت زده راجع ب حرفاش گفتم:" واو چ هیونگ عوضی ای! خدا نده از این هیونگا! قهوه تلخ لطفا! "
توی تفکرات فرو رفتم و سریعا توی نت سرچ کردم'پارک جیمین' ولی هیچ نتیجه ای یافت نشد. نفهمیدم اون پسر کی رفت و کی برگشت! من خیلی تحقیق کرده بودم ولی ی همچین چیزایی توی هیچ کدوم از کتابا یا اینترنت نوشته نشده بود!
پسره روی مبل جلویی من نشست و گفت :"I'm your hope, you're my hope, I'm J-Hope !از آشنایی باهات خوشبختم!" لبخند زدم و باهاش دست دادم! ادامه داد:" خوب نامجون! ی رازی رو بهت میگم ک نباید ب هیچ کسی بگی خب! حتما واست جالبه ک اینجا چه نوع مغازهایه یا اینکه من اینهمه اطلاعات از کجا دارم و خب جواب من اینه ک اینجا ی جائیه ک باهاش میتونی ب گذشته و حتی آینده سفر کنی ولی همونطور ک توی اون آهنگی ک دم در پخش میشد شنیدی باید بهت بگم ک تو اگه الان از این تاریخ بری دیگه نمیتونی برگردی چون دیگه هیچ هویتی نداری و کسی نمیشناستت! و تنها راه زنده موندنت توی اون زمان برای تو اینه که یکیو نجات بدی ک درگیر مسئله مهم عشقی ای هست و آیندهی خیلی ها از مرگ در امان بمونه! قرارداد میبندی؟ اسم اون شخص ب طور مخفیانه و راز آلود توی برگ قرارداد درج شده فقط باید بفهمی از چه روشی باید استفاده کنی! یک ماه بیشتر وقت نداری اون شخص رو پیدا کنی وگرنه توی حلقه های زمانی گیر میفتی و چون اونجا گیر میفتی هیچ وقت نمیمیری و همیشه در عذاب خواهی موند! حالا قرار داد میبندی؟ اگه آره، ب گذشته یا به آینده؟ "
مصمم جواب دادم :" به گذشته، قرارداد میبندم! "
~~~~~~~~~~~~~~
سلام دوستان خوبین؟
همتون شرک 4 رو دیدین؟ همونی ک شرک با اون یاروعه قراداد میبنده! خب شاید الان فکر کنید داره داستان عین داستان اون میشه ولی نه! خیلی فرق داره! تنها تشابهش همین قرار داد بستنشه!
من ب این نتیجه رسیدم هر شیپ رو ی سیزن جدا بکنم! این سیزن یعنی سیزن یک ناممین هست ولی دارم دنبال ی اسم خفن واسش میگردم مثلا 'نجات امپراطوری با گییت! 😀🤨🤔' بخدا ارور دادم
و یه نکته ی خیلییییی مهم : سیزن 1 دستنی آف اِ کیم اسمات نداره! انتظار ندارید که شوهر خودمو با جیمین بخوابونم تو تخت! اسمارت میخواین اون یکی کتابم this is my own life اسمات داره زیادم داره!
فعلا اودافس!
YOU ARE READING
MAGIC SHOP✨🔮🇰🇷
Fanfiction🔛خلاصه : «با ریتم آهنگ مجیک شاپ بخونین. ثانیه ی 54 تا دقیقه ی 1:44» 'this game you entered is weird. It will change your life. Are you sure you want to do this? Are you sure you want to do this? this game you entered is weird. It will change your l...