22 NEVER MIND

54 15 0
                                    

Chapter 22:
Jin P. O. V :
بعد از تلفتی که شوگا زد عجیب شد ولی الان ذهنم درگیر تر از اونی بود که بخوام به این فکر کنم که اون به کی زنگ زد فقط خودمو سپردم بهش!
+جین، باید بریم!
-ک.. کجا؟
+وقتی بریم خودت میفهمی!
-ب... باشه، فقط، چیکار باید بکنم؟
+هیچی! فقط آروم باش! ببینم، پسوردهای جیسو رو بلدی؟
-ف.. فکر کنم!
Yoongi P. O. V:
راه افتادیم سمت خونه ی نامجون.
نمی‌فهمم چرا از وقتی رفتیم توی اون کافی شاپ لعنتی هر وقت جین رو میبینم احساس میکنم یه مشت پروانه ریختن تو شیکمم که همش دارن وول میخورن!
این چرا اینقدر جذاب شده؟ فاک نکنه دارم روش کراش میزنم؟ نه بابا یونگی، تو و کراش؟ اونم رو کی؟ یه خرپول؟ فرزند کیم اعظم؟ عمرا! همین الان باید افکار کثیفمو تموم کنم! نه من نباید رو کراش داشته باشم!
... رسیدیم جلوی در خونه نامجون و بعد از کلی کشمکش های ذهنی به این نتیجه رسیدم که واقعا روش کراش دارم! عرررر😭
-ش.. شوگا؟ ای.. اینجا، که، خونه ی، نامجونه! 😳
+آره خب! پیاده شو!
-ن.. نه! من اینجا نمیام! اون... از من متنفره!
+نه نیست! اگه ازت متنفر بود منو نمیفرستاد پیشت! اون فقط از دستت ناراحته!
-چ... چی؟ت.. تو رو نامجون پیش من فرستاده بود؟
+آره ولی بخدا الان روت کراش دارم!
-خیلی آشغالی!
از ماشین پیاده شد و شروع کرد آروم گریه کردن!
منم به دنبالش پیاده شدم
+ببین جینی، اگه آدم عوضیی بودم که نمیاوردمت اینجا! یه بار باهات میخوابیدم بعد هم تو هم داداشتو ول میکردم میرفتم! کلی هم ازتون پول میگرفتم!
....
با هزار تا بدبختی راضیش کردم و بردمش بالا محل قرارمون!
Namjoon P. O. V :
از وقتی یونگی زنگ زد دل تو دلم نیست! تهیونگ دو ساعت دیگه با جیسو قرار شام داره! به شمارش زنگ زد و گفت میخواد ببینتش، جیسو هم قبول کرد!
دینگ دونگ! صدای در بود آلین پرید باز کرد و شوک شد.
♭س... سلام! شوگا هیونگ، ایشون... کی هستن؟
+جین!
♭چیییی؟آر ام اینجا چه خبره؟
آر ام صدام کرد چون این اسمم رو جین نمیدونه!
-س.. سلام! جین هستم، پسر رئیس کیـ..
♭ب.. بله میشناسم، شما هیونگشی!
-کجاست؟
♭بیاین داخل...
®️سلام جین هیونگ!

MAGIC SHOP✨🔮🇰🇷Where stories live. Discover now