18 Destiny Of A Kim

96 21 1
                                    

Chapter 18:

Namjoon P. O. V :

حدودای بعد از ظهر بود و من منتظر هوپ بودم تا اینکه سرباز ساجون اومد و اطلاع داد که کسی بیرون قصر منتظرم هست. بدو خودمو به پیشش رسوندم و هوپی گفت:

*عه! پس جیمین کو؟

+توی قصره دیگه! بیا برین تمرینتون رو شروع کنین

*اوه! نه نه نه تو اشتباه کلا برداشت کردی! ما قرار نیست توی قصر تمرین کنیم!

+پس کجا دقیقا میخواین تمرین کنین؟

*در داخل مجیک شاپ با بروز ترین متد های دنس هیپ هاپ در زمان 2020! و اینکه ساز و اینا رو هم بردار بیار اون آهنگ رو یه ضبط کنیم دهنت سرویس نشه هی بخوای یه تیکشو بزنی! سریع پلی میکنم با کامپیوترم!

+تو کامپیوتر با خودت حمل میکنی بعد یه رنگ مو زورت اومد برام بیاری؟ عجب بابا! خیله خب دو دقیقه صب کن برم اینایی که گفتی رو بیارم! میخوای بیا تو!

*نه حسش نیست از بین این سربازای رو مخ بگذرم بعد واست شایعه مایعه درس کنن! دیدی که این کِ دراما های تاریخی رو

+من دیدم، زیاد هم دیدم ولی تو که همش در حال سفر در زمانی چجوری وقت کردی تی وی نگاه کنی؟

*دیگه پررو نشو به این کارا کاری نداشته باش فقط برو جیمین و گایاگوم (ساز قدیمیه کره ای) و این آت آشغالا رو بیار

+نه جیمین آشغال هست نه ساز!

*باش باو غیرتی!..... برو دیگه!

+اوه باشه رفتم

....

یه ساعت بعد به همراه جیمین و هوپی و گایاگوم و دفتری که تبدیل شده بود به دفتر نوت و لیریکس من داخل مجیک شاپ بودیم!

هوپی صدام کرد و منو برد یه قسمت دیگه ای از مغازه و جیمین عین اردک پشتم دنبالم میومد و هوپ منو با غیر قابل باور ترین چیز سورپرایز کرد! یه پیانو و یه بسته رنگ موی آبی کلینیک روی پیانو. جیمین بخاطر وارسی بیش از حد چشماش داشت از حدقه می افتاد بیرون

*جیمین جان! چشمات رو درنیار! اسمش رنگ مو هست! نیم ساعت یا 45 دقیقه میذارمش روی مو، رنگ مو عوض میشه

♡واییی! چه باحال! منم! میخااام!

یه نیم نگاهی به هوپ انداختم و وقتی باهاش چشم تو چشم شدم سریع گفت:

*هوی هوی هوی بچه! یااا منو اونجوری نگاه نکن!

+صورتی باشه لطفا!

یه نفس خیلی عمیق کشید و گفت:

*ببین! نامجون! دفعه‌ی آخره! به مناسبت تاج گذاریش، سال دیگه 2 بسته میارم! یه صورتی برا جیمین، یه نقره ای برای تو! پس لطف کن دیگه دهنتو ببند!

+اوکی پس من که فعلا هنوز موهام رنگ بلوند داره! جیمینا این آبیه مال تو باشه! بعدا خودم واست رنگش میکنم!

♡مرسیییی ♥^o^♥

*جمع کنین دیگه این مسخره بازیاتون رو! نامجون بشین پشت این! من یه بار با پیانو زدن ضبط میکنم، دفعه‌ی بعد گایاگوم بعد این دو تا رو رو هم میکس میکنم!

+لازم نکرده! 10 مین کامپیوترتون بهم بدی کاملش میکنم واستون! تا بری یه لیوان آمریکانو برا من و یه لیوان کاپوچیـ.... یه ظرف بستنی برا جیمین بیاری کارم تمومه

*😂😂باشه!

و بعد غیب شد! مثل بار اولی که اومدم اینجا

...

حدودا یه ساعت از کامل شدن آهنگ میگذره و من لم دادم رو مبل راحتی شیک داخل سالن ورزش مجیک شاپ و خیره، در حال دید زدن هوپ و جیمینی هستم که الان لباس ورزشی پومایی رو پوشیده که هوپ بهش داده. وای خیلی کیوت شده! موچی♥^-^♥

الان حدودای عصر هست و جیمین از شدت خستگی پخش زمین شده، داره آب میخوره و بین نفس نفس زدناش به من فحش میده!

♡نا.. مْجون... سَگ... توی.. روح.. حِت.. ری.. خراب.. کاری.. کرد... کِثا.. فَت... با این... آهَ.. نگ... ساخ... ختَنِت... که... این... قدر.. وح... شَتناک.. هِ... که اینج... جوری... آد.. دَم رو.. به... نفس... نفس... میندازه... نامجون تو روحت

آخراش نفسش منظم تر شده بود و قسمت آخر جملشو با داد تموم کرد منم ریز ریز میخندیدم

♡زهر مار... میخندی؟ اصن من کار اشتباه کردم که از امپراطور اون کادو تولد رو خواستم بجای یه قصر خفن!

و من همچنان میخندیدم

جی هوپ از سمت دیگه ای داد زد:

*یاا! اگه با این موضوع مشکل داشتی چرا با امپراطور مخالفت نکردی؟ تازه بهانه‌ی خوبی هم داشتی!

♡من فقط داشتم تلاش میکردم پاچه خواری کنم! فکر نمی کردم اینقدر بی‌شعور باشه که معنی تعارف رو نفهمه!

*تعارف اومد نیومد داره بچه!

♡هوفففف. چی بگم؟

*هیچی نگو! فقط پاشو بقیه تمرینتون رو بکنیم!

♡آاَههههههه نمیخاممممم

MAGIC SHOP✨🔮🇰🇷Where stories live. Discover now