8 Destiny Of A Kim

149 29 0
                                    

Chapter 8:
«آنچه گذشت :
Namjoon P. O. V:
قرار داد رو برداشتم و رفتم دنبال ساحره ی اعظم!»
Namjoon P. O. V :
از ندیمه ها لباس های مدل مردم فقیر رو گرفتم و از قصر زدم بیرون.
هر کسی رو که میدیدم ازش نشونی ای راجع به ساحره میگرفتم ولی هیچکسی هیچ چیزی راجع به اون نمی‌دونست.
واقعا خسته شده بودم ولی بخاطر جیمین هم ک شده باید زنده میموندم. از یکی از آخرین امید هام که پیرزنی بود ‌ راجع به ساحره ی اعظم پرسیدم و جوابی برخلاف همه که 'نه' بود داد :"چیکارش داری؟" گفتم :"دارم دنبال کسی میگردم که فقط اون از جاش خبر داره!" و باز هم جوابی عجیب :" دنبال جی هوپی؟" اوهومی جواب دادم و گفت :" میدونستم میایی! من ساحره ی اعظم هستم! احتمالا تو همون پسره ای که از آینده اومده نه؟ هوپی بهم گفته بود احتمالا میری دنبالش! میخوای برت گردونه؟ نه خیر آقا پسر اینجا از این خبرا نی! جیمین بهت گفت بیای دنبالم؟ اَه باز این پسر کوچولوی دردسرساز! " با تِته پِته جواب دادم :"نه نمیخوام برم گردونه فقط چنتا سوال ازش داشتم. و اینکه بله خانم ، جیمین بهم گفت بیام دنبالتون! " چپ چپ نگام کرد و گفت :" اوممم. میدونی اون جیمین که اینقدر باهاش خودمونی حرف میزنی ولیعهد هست و مقامش خیلی ازت بالاتره؟ " و بهش گفتم که میدونم.
راه افتادیم تا دوباره بریم مجیک شاپ پیش هوپی. توی راه ‌با ساحره حرف زدیم و کلی بخاطر چیزایی که میگفت اعتمادم نسبت بهش جلب شد؛ برای همین راجع به مسمومیت جیمین بهش گفتم و گفت :" احتمالا دوباره تقصیر اون جیجو (jijo برادر بزرگ تر جیمین در این داستان و هیچ ربطی به کیم کسی نداره! اسم من درآوردی و اینکه از اسم پدر بزرگشون تهجو الهام گرفته شده) عوضیه! وای نامجون میشه بری بکشیش و یه ملت گوریو رو از شرِّش خلاص کنی؟ مرتیکه ی حرومزاده!" در تعجب از این بودم ک اون موقع ها هم فحش اختراع شده بوده؟
پرسیدم :"جیجو؟ چه خصومت شخصی ای با این جیمین بدبخت داره؟ زهر خیلی قویه و الان من فقط بخاطر دستور جیمین اینجام وگرنه نمیخواستم حتی یه ثانیه هم تنهاش بذارم! حتی نوع زهر قابل تشخیص نیست! " جواب داد :" خصومتش اینه که بخاطر اخلاق گندش با اینکه جیمین ازش کوچیک تره ولیهد جیمینه برای همین میخاد بکشتش یا طوری از سر راه برش داره تا خودش امپراطور بعدی شه! " گفتم :" پس من چی؟ مگه من نسبتن با امپراطور عین نست اونا باهاش نی؟ " گفت :" حول نکن بابا! وصییت امپراطور تهجو این بوده که پسرای پدر جیمین یعنی دِهجونگ اول شاه شن بعد پسرای پدر تو! " سری تکون دادم و بعد اضافه کرد :" زهر رو هم شاید بتونم کاریش بکنم فقط زمان زیادی میبره و برای همین جیمین باید بتونه تحمل کنه. احتمالا کار یکی از ندیمه هاش بوده که زهر رو به چای هاش اضافه میکرده. کمکت میکنم پیداشون کنی. " یاد دراما های تاریخی افتادم و قبل از اینکه بخوام جوابی بدم رسیدیم به مجیک شاپ. هیچ فرقی با ورژن 2019ش نداره. پیرزن گفت دم در منتظرم میمونه و من داخل شدم و دوباره همون آهنگ قبلی پخش شد و جی هوپ رو دیدم.

MAGIC SHOP✨🔮🇰🇷Where stories live. Discover now