28 NEVER MIND

57 15 0
                                    

Chapter 28:
Alin P. O. V :
«کیم آلین، کارات بیهودس!
تعجب کردی من کیَم؟ خب.. فکر کنم الان وقتشه که یه سری از واقعیت ها فاش بشه....
من رزی هستم... هکرِ جیسو... منو میشناسی، خوب هم میشناسی، منم تو رو خوب میشناسم، دوست دخترِ کیم نامجون... اولین بار وقتی از نقشه ات سر درآوردم که رفتین توی سایت شرکت وکالت کیم جیسو... خب اولش گفتم کاری نمیتونی بکنی ولی بعد از مهارت های هک کردنت شگفت زده شدم.. خیلی خفن بود بابا! به جیسو گفتم و اون ازت شکایت کرد... ولی... مثل اینکه حرفه ای تر از چیزی بودین که ما بخوایم بفهمیم.... همه مدارکو پاک کرده بودین... وقتی اومدین بار کریستال، منم اونجا بودم.. دیدمت و فهمیدم با نامجون نسبتی داری... بیشتر راجع بهتون تحقیق کردم... آمارتون توی مشتم بود... تا اینکه مین شوگا رفت و مخ جین رو زد... از اونجایی که میدونم خیییلیی باهوشی احتمالا تا الان فهمیدی مو رو جیسو کراش دارم.. خوشحال بودم که جین جیسو رو ترک کرد... میدونستم گیه! وقتی جیمین مارگاریتا به جیسو داد داشتم مکالمشون رو می‌شنیدم چون کنار جیمین نشسته بودم... اون منو نمیشناخت... فهمیدم که رسیدین به من و برای همین، من و دوست دخترم، جیسو هفته ی پیش همه چیزو فروختیم و سه روز پیش از کره رفتیم... خودتو خسته نکن و برو خونه....
بای بای
رزی، کسی که ازش متنفری! »
پاکت دوم رو باز کردم
«از طرف جیسو:به جین بگو یه آشغاله و اینکه، دیگه به کسی اعتماد نکنه وگرنه همین بلا دوباره سرش میاد»
شوک بودم... کیفمو نامه ها رو برداشتم و پیاده رفتم سمت خونه... فکر کنم داشت بارنو میومد ولی مهم نیست.... ما رکب خورده بودیم... من، آلین کیم، دختر رئیس جدید یکی از بزرگ ترین کمپانی آمریکا، یعنی گوگل! نامجون، کیم نامجون، پسر رئیس کیم مشهور کره که توی این کشور رتبه ی اول رو داره یعنی حتی مقامش هم از رئیس جمهور بالاتره، ما،از دو تا هرزه رو دست خورده بودیم؟؟!
نمیدونم چجوری ولی وقتی به خودم اومد دیدم جلوی در خونه وایسادم و سر تا پام خیس شده بود از آب بارون، و.. منی که فکر کنم 1 بار بیشتر توی زندگیم گریه نکردم حتی موقع به دنیا اومدنم هم نبود، زمان مرگ رئیس کیم بود، داشتم گریه میکردممممم!
روم نمیشه تو چشم بچه ها نگاه کنم.... اونا... خیلی لطف داشتن به ما و آخر به بن بست خوردیم...
زنگ خونه خراب بود برا همین یه اس ام اس به نامجون دادم «پشت درم»
سعی کردم تا میاد و در رو باز کنه اشکام رو پاک کنم ولی نشد...
®️آلینننن جونمممم سلامممم چی کار کردییییـ...
و در نهایت جمله ایش رو که داشت باعث می‌شد از خجالت گندام آب شم رو تموم کرد
®️آ... آلین؟ خ.. خوبی؟ چ.. چیزی شده؟ چرا داری گریه میکنی؟
پاهام سست شد و رو زمین افتادم و هق هقم بیشتر شد؛
♭ن.. نامجون.. ما... ما از اونا... رو دست خوردیم... همش نقشه بود...
®️چ.. چی میگی؟ حالت خوبه؟
نامه ها رو از کیفم درآوردم و دادم بهش
......
Namjoon P. O. V :
👨🏻‍🔬الان یعنی ما همه چی رو بهشون باختیم؟
🕺🏻واقعا؟
👨🏻‍⚕️ینی مم بی دلیل با اون جنده ی چندش خوابیدم؟
♭تلفنم... بدش بهم... همه چی به این راحتیا تموم نمیشه!
موبایلشو بهش دادم و به یکی زنگ زد:
♭الو... سلام بابا!
داشت با اینگلیسی با باباش حرف می‌زد!
♭خوبم خوبم... ببین، میتونی یه لطفی در حقم بکنی؟2 نفر هستن که نباید توی این کره خاکی به زندگیشون ادامه بدن... چند روزه اومدن آمریکا! اطلاعات دقیقشون رو برا میفرستم... میدونم از پسش بر میای پس لطفا طولش نده! ممنون!
و بعد قطع کرد...
-همش تقصیر من بوووووووود
+آرووم باش جینی!
🕺🏻چی شد؟ کی بود؟
♭کارشون تمومه! اگه ما نتونیم ازش استفاده کنیم، چرا اونا بتونن!
👨🏻‍⚕️چی؟ چی میگه این؟ جیمین و نامجون شما ها که زبونش رو میفهمین ترجمه کنین
🕺🏻من نفهمیدم!
®️اونا رو مرده حساب کنین! چون قراره تا 48 ساعت دیگه بمیرن!
🕺🏻👨🏻‍⚕️👨🏻‍🔬-چییییییی؟
+همچین انتظار رو داشتم از آلین... دختر بی اعصاب ما... بی دلیل نیست تونستی توی اکیپ خفن ما، بنگتن راه پیدا کنی!

MAGIC SHOP✨🔮🇰🇷Onde histórias criam vida. Descubra agora