6 NEVER MIND

83 16 3
                                    

Chapter 6:
Yoongi P. O. V :
¥میگم حالا که قراره یه مدت مزاحمتون باشیم میتونم بیشتر از اکیپ شما دوستا بدونم؟
♭حتما! ما تا پارسال 7 نفر بودیم! یکی از دوستامون به یه دلیل نامشخصی یهو غیب شد!
®جانگ هوساک! همه بهش میگفتن جی هوپ یا هوپی! ولی بعد از فکر کنم یه دعوای حسابی با شوگا از اکیپمون رفت!
+هوپی... دلم براش خیلی تنگ شده! یه سال از من کوچیک تره!
♭ما الان 6 نفریم! از کوچیک تر به بزرگ تر میگم! من از همه کوچیک ترم! اسم کاملم 'کیم آلین' هست و دارم رشته ی ریاضی میخونم که دانشگاه، آی تی بخونم! دوست بعدیمون هم سن منه ولی ازم بزرگ تره! جان جانگکوک ! رشته اش تجربیه ولی میگه میخواد معلم ورزش بشه! یه دوست دیگه هم داریم! تهیونگ ملقب به وی.. ویتامین! همونی که اومد زخم شوگا رو پانسمان کرد! اون 17 سالشه و میخواد دکتر بشه! اون گیه و دوست پسر جانگکوکه که الان خدا میدونه طبقه ی بالا دارن چه غلطـ.. چه کاری انجام میدن!
®نفر بعدی جیمین هست! همسن تهیونگه! رشته اش هنر های نمايشيه و میخواد معلم رقص بشه! اون هم گیه. و روی تهیونگ کراش داره..
♭هیسسس! نمیخوای که تهیونگ و کوکی رو متوجه این قضیه کنی؟
®و نفر بعدی هم خود منم! کیم نامجون! دوستام بهم میگن آر ام، ولی لقب اصلیم یه چیز دیگس! 18 سالمه ولی هنوز نشده! ینی از شوگا هیونگ کوچیک ترم و سال دیگه فارق التحصیل میشم! ریاضی میخونم و هدفم آی تی هست!
+جناب آی کیوشون 148 هست!
¥واو!
نامجون لبخندی میزنه و ادامه میده :
®من و آلین جفتمون عاشق ادبیات و موسیقی هستیم! اصلا توی ورکشاپه موسیقیه مدرسه برای اولین بار همو دیدیم!
♭وای آره یادته؟ چقدر روز زیبا و خاطره انگیزی بود! اولین دِیتمون دقیقا کافی شاپه بغل ورکشاپ بود!
+اهم اهم! رمانتیکش نکنین اینقد! مامان از الان اطلاع بدم! این دوتا باهمن! دوس دختر دوس پسرن! و مامانه نامجون به رحمت پروردگار متعال رفته و بابای نامجون خر پولی بیش نیست که یه ماشین بنز بعلاوه ی راننده ی شخصی و این آپارتمان زیبای 4 طبقه رو انداخته زیر دستش! و خب اونا فقط توی یه طبقش زندگی میکنن! سه طبقه دیگه اتاق مهمانه! و خب آلین از آمریکا اومده اینجا برای تحصیل و توی خوابگاه میموند تا اینکه با نامجون قرار گذاشت و الان باهم زنگی میکنن! چیزه... کمپانیه کریستال رو که میشناسی؟ بابا نامجون صاحبشه! یه داداش هم داره که دو سه سال ازش بزرگ تره و اون هم خر پوله! و صاحب یا بار توی بالا شهره! همیشه اسم خودشو بارشو یادم میره! ولش که اَه!
®کریستال! هم اسمه کمپانی! و کیم ساکجین! خلاصه، جین! بله! ایشون هم داداشم تشریف دارن و گی هستن! من نمی‌فهمم چرا همه دور و اطرافیانم گین؟ فقط منو تو استریتیم آلین!
♭من استریت نیستم! بایسکشوالم!
®😐مرسی !
♭خواهش میکنم!
+ قرار بذا یه روز بعدا بریم بار داداشت!
®از من خیلی بدش میاد! سایمو با تیر میزنه! چون مامانش مستخدممون بوده!
+مگه ازت بزرگ تر نیست؟
®چرا! بابام زده بود مستخدممون رو حامله کرده بود بعد 2 سال بعد با مامان من ازدواج کرد و منو بوجود آورد! جین از وقتی این داستان رو فهمید از من متنفر شد! اما من نمی‌فهمم! بابام هیچوقت هیچ فرقی بین من و اون نذاشت! پس چرا اون اینجوریه!
+ولش کن حالا بیخیال!
♭بله دیگه! دوست بعدیمون هم معرف حضورتون هست! حضرت والا، هیونگِ اعظم، مین شوگا! هیچکس درست اسم واقعیشو نمی‌دونه! دو تا لقب داره! شوگا که یه جورایی اسمشه و اون لقب بعدی رو فقط اکیپ ما میدونن! به هیشکش نگین! آگوست دی!
¥دخترم تو لقبت چیه؟
♭من؟ من... لقب خاصی ندارم! روزی 15 تا لقب عوض میکنم!
+وایی! مامان بدو الان باید بریم! نامجون من چه غلطی کنم اون یونهیان نتونه بیاد؟
®خیله خب! الان سایت مدرستون رو هک میکنم بعد اسمشو از توی لیست مهمونا پاک میکنم! اونوقت راش نمیدن! اسم خودمون هم اضافه میکنم!
¥دوستات از این کارای هک مک هم بلدن؟
+تفریحشونه!
¥اوه !

MAGIC SHOP✨🔮🇰🇷Место, где живут истории. Откройте их для себя