16 NEVER MIND

64 18 1
                                    

Chapter 16:
Yoongi P. O. V :
این جینه؟ لعنتی چقد جذاب بود!
باید به نامجون اس ام اس بدم!: نامجون، الان جین رو دیدم، یه جورای خوبی باهام برخورد کرد! نوشیدنی مهمونم کرد... چیکار کنم؟
همون موقع جواب داد: مخشو بزن!
چی؟ من مخ اونو بزنم؟
همون موقع یه اس ام اس دیگه از طرف نامجون اومد :میتونی باهاش بخوابی؟ درباره ی اون، سکس معجزه محسوب میشه!
جواب دادم: وات د فاک؟ باشه، تلاش خودمو میکنم! ازت متنفرم! ببین فقط بخاطر دوستیه 900 سالمون!
از دستشویی رفتن بیرون و سمت میز رفتم...
+خب ببخشید... داشتی میگفتی! گفتی اسمت جینه؟
-آره!
+ت.. تو چرا اینقدر خوشگلی؟
-چ.. چی؟
+هاه؟ هیچی! داشتم فکر میکردم! فکر کنم دوباره بلند فکر کردم!
اون موقع خدا رو شکر کردم که خوب مخ زنی رو از توی همین بار و از جیمین یاد گرفتم! ینی الان وضعیت جیمین و جیسو چجوریه؟
-اوه تو هم خیلی خوبی! خیلی مَنلی هستی! و همین طور خیلی، سفید! لعنتی عین سفید برفی سفید و جذابی و عینه... خودت، هات و فاکر! کسی به اندازه تو سکسی ندیده بودم!
+دوست داری توسط من به فاک بری؟ من گیم! فقط منتظر بله ی تو هستم!
-هممم.. واقعا گیی؟ منم گیم! خب، جوابم 'آره' هست! میتونیم بریم توی اتاق خودم، توی طبقه 6! 3 یا 4 نفر بیشتر تا حالا به جز خودم اونجا رو ندیدن!
چشمامو خمار کردم و ادامه دادم...
+تو... یه هرزه ای؟
-نه، ولی اگه دوست داشته باشی میتونم برات عین یه هرزه هرشب ناله کنم... فعلا بیا بریم بالا!
لبامو روی لباش کوبوندم و همونطور که نفس نفس میزدم لابه لای بوسمون گفتم؛ باشه!
بوسه رو تموم کردیم و رفتیم با آسانسور، طبقه ای که گفت، جایی که هیچوقت نتونسته بودم کشفش کنم!
یه لحظه صبر کن... یعنی الان هوپی تو چه وضعیتیه؟
Namjoon P. O. V :
از وقتی بهم اس ام اس داد روش زوم کردم! برگشت پیشش! خیلی خوب داره پیش میره! خیلی! چشماش... آره،حالات مخ زنی داره!
بوسیدش! واقعا ازت عذر میخوام مین شوگا!
Jimin P. O. V :
چرا؟ چرا من؟ عق.. من از دخترا متنفرم.... فقط دوستی باهاشون خوبه، مثل رابطه من با آلین!
🕺🏻سلام خانوم! میتونم نوشیدنی مهمونتون کنم؟
⚠️بله، با کمال میل!
پارت 1 نقشه، کلیر!
نشست و من رفتم سفارش بدم: یه لیوان از قوی ترین چیزتون و یه لیوان از ضعیف ترین ها
بعد از تحویل نوشیدنی ها رفتم سمتش و نوشیدنیشو دادم!
🕺🏻خب... من جیمینم و شما؟
⚠️جیسو... وکیل هستم... شرکتم خیلی معروفه!
🕺🏻بله بله یه چیزایی شنیدم! و شنیدم مثل اینکه پرونده آخرتون آقای کیم هست!
دختره داشت یواش یواش مست میشد و سپرش میومد پایین!
⚠️آره خو.. میدونی... پرونده سازی کردم با جین همه چیزو از چنگ داداشش دربیاریم... البته من قراره جین رو هم دور بزنم!
🕺🏻مگه دوست پسرت نی؟
⚠️یه جورایی! میدونی، اون اصلا منو نمیکنه! میشه منو بکنی؟ لطفا!
واقعا داشت حالت تهوع بهم دست می‌داد! چیزی که باید می‌فهمیدم رو فهمیدم!
🕺🏻خب من دیگه باید برم! شمارتو بهم بده! شاید بعدا بهت زنگ بزنم برای... کردنت!
عق عق عق.... فاک یو کیم نامجون، اگه بخاطر تو نبود الان زیر باد کولر خواب بودم!
بعد از گرفتن شمارش با سرعت باد از بار زدم بیرون و به آلین اس ام اس زدم : کارم تموم شد، میرم خونه!
§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§§
اگه یه نفر هم باشه که فیکامو بخونه و دوس داشته باشه برام کافیه❤️💙

MAGIC SHOP✨🔮🇰🇷Onde histórias criam vida. Descubra agora