20 NEVER MIMD

64 12 0
                                    

Chapter 20 :
Yoongi P. O. V :
وقتی بنگتن دوباره توی محل قرارگاهمون جمع شدن اول جیمین شروع کرد داستان رو تعریف کردن؛
🕺🏻اول اسمشو پرسیدم و گفت جیسوعم و وکیلم و گفتم میشناسم و راجع به پرونده ی آقای کیم پرسیدم و گفت که اون مدارک وصعیت نامه نداشته ولی یه فِیک درست کردن که مثلا همه چی رو به اسم جین زده بعدش هم گفت که میخواد خودش همش رو بالا بکشه! شمارشو هم گرفتم که مثلا زنگ بزنم بکنمش!
+دقیق جین به منم همین رو گفت! گفت که از اون پسره ی احمق که منظورش آر ام بود، متنفره و لیاقت اون همه ارث رو نداره برای همین همه چیز رو با جیسو به نام خودش کرده ولی میخواد جیسو رو بپیچونه! راستی طبقه 6ه بار حدودا مثل خونه ی جین هست!
®️جیمین من واقعا ازت معذرت میخوام ولی، باید با جیسو قرار بذاری! و اگه لازم شد حتی با یه چیزی بکنیش!
🕺🏻چییییییییییی؟ عقق! نمیخوام! آقا من اصلا نیستم! خو اون تهیونگ و اون دوسپسر مسخرش چیکارن؟ آقا آیم فاکینگ گی و مهمتر آیم فاکینگ باتم! یکی دیگه رو بفرس!
بعد هم ژاکتشو برداشت و از خونه رفت بیرون! آلین هم دویید رفت دنبالش!
+نامجون، کارت اشتباه بود!
®️بابا من الان بخدا از همتون داغون ترم!
+خفه شو! اون بچه خیلی بدبخت تر از چیزیه که نشون میده! به رومون نمیاره و سعی میکنه با رقصیدن حال خودشو خوب نگه داره! اون که توی بچگی همه خونوادشو از دست داده! ارثش رو هم عمو هاش بالا کشیدن، کراشش هم راس راس جلو روش با یکی دیگه رژه میره هی هم میرن همو میکنن! اون بچه هیچی نمیگه! بعد بخاطر تو، رفت کاری رو کرد که ازش متنفر بود حالا ازش چیز دیگه ای هم باز طلبکاری؟ تو حداقل عشقتو داری! اون بچه چیکار کنه؟
👨🏻‍⚕️بای دِ وِی(by the way) ،کراشش کیه که همتون میشناسین به جز منو کوکی؟ و اینکه کیه که راس راس جلوش راه میره؟
+تو دیگه خفه شو کیم تهیونگ!
👨🏻‍🔬یاا! به دوس پسر من توهین نکنین!
یه نگاه حاوی لیزر به اون دوتا انداختم و به لطف پروردگار متعال خفه شدن چون اگه خفه نمیشدن خودم خفشون میکردم!
®️میدونم! حق با توعه! ولی فشار رومه! آخه کسی دیگه نیست برای این کار!
بعد یه نگاه به تهیونگ انداخت
®️وی شی! خیلی این چن وقته خوردی خوابیدی توی خونه من! به همین مناسبت باید تو این کارو کنی!
👨🏻‍⚕️گوه نخور ! من کسی به جز کوکی رو نمیکنم! مخصوصا اگه دختر باشه!
+میشه اینقدر راجع به تبادل اسپرمت با اون دوست پسرت جلوی آلین و جیمین حرف نزنی؟
👨🏻‍⚕️نه! دلیلی نمیبینم براش!
+تو نباید دلیل ببینی! ما هیونگات وقتی یه حرفی بهت میزنیم قبول کن وگرنه هم تو هم کوکی هم از این خونه پرت میشین بیرون هم از گروه بنگتن!
👨🏻‍🔬ب.. باشه! خفه شو دیگه تو هم ته ته!
بالاخره آلین با جیمین اومد؛ جیمین همش داشت تلاش می‌کرد صورتشو از ما ها پنهون کنه چون اشکی بود!
🕺🏻نامجون، من عصبی شدم یه لحظه! ببخش منو
®️در واقع من باید ازت عذر بخوام چون کار نامعقولی رو ازت خواستم! تو، منو میبخشی؟
جیمین نامجون رو بغل کرد و گفت:
🕺🏻 «وِی فین فین میکند» آ.. آره، پس«اندکی صدای گریه دارش را کنترل می‌کند و بغضش را قورت می‌دهد بزرگوار» تو هم «بزرگوار دوباره فین فین میکند» منو ببخش!
®️قرار شد یه نفر دیگه این کار رو بکنه تو میتونی فعلا بری پایین استراحت کنی!
👨🏻‍⚕️وا! خو بگو منم که این مسوولیت خطیر رو یه عهده گرفتـ...
🕺🏻چ.. چی؟ت.. تو؟ نه نمیخواد! خودم انجامش میدم!
♭اما جیمین، خودتو قربانی این تهیونگه شخمی نکن!
👨🏻‍🔬یاا! راجع به ددیه من درست حرف بزن!
🕺🏻ر.. راس میگه، راجع به دوست پسرش... درست حرف بزن!
♭جیمین میتونم چن دقیقه پایی وقتتو بگیرم؟
®️منم میتونم یه دقیقه وقتتو بگیرم کیم تهیونگ؟
+پس فکر کنم منم باید چن دقیقه وقت کوکی رو بگیرم؟
نامجون و تهیونگ و آلین و جیمین رفتن بیرون از این واحد و منو و کوکی تنها شده بودیم!

MAGIC SHOP✨🔮🇰🇷Où les histoires vivent. Découvrez maintenant