Chapter 7:
Yoongi P. O. V:
«... آقای مین، تشریف بیارین! فارق التحصیلیتون رو توی رشته ی موسیقی با معدل 18.93 تبریک میگم! امیدوارم به درجات بالا برسید و ما و خودتون و علیالخصوص والدیتنون رو سربلند کنین!»
والدین؟ اون یونهیان رو میگه؟ هه! این روزا و دیگه یادم نبود! همه چیز از بعد از بار کریستال خراب شد! فکر کن! منی که این معدل به این خفنی گرفتم، سر از اون آشغال دونیه اِنْدِر من در میارم، نامجون و آلین یه گروه خلاف مثل دزدی های عظیم و مواد میزنن و کوکی شیمی میخونه و آشپز گروه موادشون میشه! جیمین هم میره مخ میزنه و پول میچاپه! میشه یه هرزه که به همه میده! کامان! چطور ممکنه؟ یه مشت خر خون تبدیل به اون آشغالا بشن؟ من زندگیمو از نو میسازم! همونطور که هوپی ازم خواست!
رفتم رو سن و آت آشغال هایی که مدیر مدرسه بهم داد رو گرفتم و اومدم پایین! مشغول رو بوسی با معلما و دوستام بودم که دیدم یه آقایی که توی مدرسمون کار میکرد و من هیچوقت نفهمیدم چیکارس، رفت پیش مدیر و وقتی یه چیزی در گوشش گفت، مدیر پارک رنگش پرید!
همون آقا اومد سمت من و گفت: «یه آقایی اومدن و میگن پدرتون هستن ولی اسمشون توی لیست نبود! مین یونهیان! میشناسینشون؟یا اینکه مزاحمن؟»
+میشناسمش ولی مزاحمه!اگه کسی رو هم کشت راش ندین! اون یه روانی بیش نیست! پانسمان سرشونمو میبینی؟ کار اونه! راش ندینا!
چشمی گفت و از پیشم رفت! پیش مامانم و بچه ها رفتم و آروم بهشون گفتم:
+بچه ها! بریم! اون اینجاس!
سریع از در پشتی مدرسه خارج شدیم و به سمت خونه ی نامجون راه افتادیم!
+نامجون، امشب باید یکی از اون تفریح ها رو برنامه ریزی کنی!
®اوه نه! امکان نداره! تو نمیتونی بری!
+خفه شو فقط! جیمین هم با خودم میبرم!
♭چی؟ با اون بچه چیکار داری؟
+ازت بزرگ تره ها!
♭به کیرم! فقط اون هنوز خیلی بچس واسه کارای ما!
+اونوقت تو بزرگی؟ نامجون من این جی افتو درک نمیکنم! خیلی تاپه! چجوری میکنی اینو؟
♭هوی اولا به تو ربطی نداره دوما، من در مقابل دخترا تاپم!
+آخه مثلا نمیگه اوپا، میگه هیونگ، بعد یه جوری رفتار میکنه انگار واقعا کیر داره! من یه دفعه دیدم یه پسری رو جلوی در مدرسه کتک زد!
®وات د فاک ؟آلین این چی میگه؟
♭آره راس میگه! پسره از این کُسشاخای عنتر بود بعد فکر میکرد خعلی خوبه همرو مسخره میکرد! یه دفعه جیمین رو مسخره کرد منم زدم به سیم آخر و پارش کردم!
®😐من دیگه حرفی ندارم! میخوای تو ددی باشی؟
+اصن تو چرا اینقد رو جیمین حساسی؟
♭دلم خیلی براش میسوزه! آخه منم میتونم درکش کنم! کراشش جلو روش راس راس داره با یه پسر دیگه راه میره این بد بخت هم هیچی نمیتونه بگه چون مطمئنه کراشش با اینکه یکی از صمیمی ترین دوستاش میرینه بهش و ردش میکنه! فکر کن! هر روز باهاش چشم تو چشم میشه و باید یه جوری رفتار کنه انگار هیچی نیست توی دلش!
®اونوقت تو از کجا درکش میکنی؟
♭خب نامجون... من باید اینو زود تر بهت میگفتم! ولی الان دیگه واقعا وقتشه! یادته اون روز ورکشاپ رو؟ تو فکر میکنی اون موقع دفعه اولی بود که من تو رو دیدم؟ نه باو من سه سال تمام روت کراش داشتم و هر وقت با اون هرزه خانوم، دوست دختر قبلیت میچرخیدی میخواستم بیام خودتو اون دختره رو آتیش بزنم!
®سیریسلی؟ چرا زود تر بهم نگفتی؟
♭😐معذب میشدم! فقط یه نفر اینو میدونست! دوست خیلی صمیمیم، پارک جیمین شی!
®اون میدونسته؟
♭آره خو! همونطور که من خیلی از راز هاشو میدونم که هیشکی دیگه نمیدونه!
+خیله خب بسه دیگه! فعلا که رسیدیم!
®آلین ! 😲😳
♭چیه خو! خایه ی رو به رو شدن باهاتون نداشتم!
®نکنه تو همون دختره بودی که یه دفعه اومد پیشم خواست ازم سوال بپرسه؟ من هنوز بخاطرش عذاب وجدان دارم! تقصیر اون رزیه جنده بود!
♭آره خودم بودم! و اونروز همونجا میخواستم آتیشت بزنم! بعدم به اون رزی تجاوز کنم از کون دارش بزنم!
+دیدی گفتم خعلی تاپه!
........
بچه ها ببخشید کاور کم دارم برا این😢
از یکیش اصن خوشم نمیاد...
و اینکه من فصل مدرسه ها دیگه نیستم پیشتون😭😭😭😭
باید چیز کنم.... زود تر اینو تموم کنم 😢😭😭😭
فقط امیدوارند وقتی برگردم ذوق مرگ شم بخاطر وی و ها و ووت های زیاد جمع شده😂
چیکار کنمممم😭😭😭😭😭
من مدرسه نمیخامممم 😭😭
و آهان... یادم اومد... آخرین چپتر یه چپتره بونس هست که ادیت های پسراس، قیافشون توی هر کدوم از سیزن های این کتاب❤️💙
دوستون دارم
بوص
آلین کیم
YOU ARE READING
MAGIC SHOP✨🔮🇰🇷
Fanfiction🔛خلاصه : «با ریتم آهنگ مجیک شاپ بخونین. ثانیه ی 54 تا دقیقه ی 1:44» 'this game you entered is weird. It will change your life. Are you sure you want to do this? Are you sure you want to do this? this game you entered is weird. It will change your l...