Chapter 12:
Namjoon P. O. V :
این دفعه دیگه واقعا باید انتقاممو از اون عوضیا میگرفتم... بعد از توضیحات شوگا هیونگ وقتی فهمیدم چیا شده واقعا اعصابم به هم ریخته!
®️من نمیدونم باید امشب بری دفتر اون جیسو ی جنده!
♭نامجون ! نمیشه ! اون خیلی حرفه ای تره! اونا احتمالا یه گروه حرفه ای هستن که اینقدر کار هکشون قویه! اونا برامون طعمه گذاشتن واقعا متوجه نمیشی؟ مگه احمقه که شرکتشو بدون نگهبان ول کنه؟ اون هرزه فهمیده ما میخوایم بریم اونجا رو بریزیم به هم و مدارک واقعی رو پیدا کنیم! این یه تله هست!
احساس پوچ بودن میکنم!
®️پس الان یکی به من بگه چیکار کنم؟
♭هیچی! فقط فعلا برو استراحت کن... منم حسابا و اکانت های شرکت رو هک میکنم تا فردا صبح... صبح خبرشو بهت میدم! کوک و وی! شما دو تا هم امشب دیک هاتون رو کنترل میکنین! فردا باید انرژی داشته باشین! اصلا یه کاری میکنیم!نامجون و تهیونگ شما برین طبقه 1 امشب بخوابین! کوکی و شوگا طبقه 3 جیمین شی هم بیاد اینجا پیش من!
همه باشه ای گفتم و بعد از کلی اخم ویکوک رفتن...
Alin P. O. V :
وضعیتمون خیلی خطرناکه!
♭شوگا هیونگ! تو نرو! یه لحظه بیا!
شوگا اومد و من خواستم جیمین رو بفرستن دنبال نخود سیاه!
♭جیمین جان اون او تی جی رو برو از توی آشپزخونه بیار!
و وقتی از رفتنش مطمئن شدم رو کردم به شوگا!
♭شوگا هیونگ ! این خطرناک ترین عملیاتمونه! چون طرف مقابلمون حرفه ایه! ببین! نامجون هون جلوی چشماش رو گرفته و الان متوجه نیست! اگه به هر دلیلی، پلیس ریخت اینجا، بیا کامپیوتر رو ریست کن! فورمت کن! اصلا کلا یه کاری کن انگار دست دوممه و ما تازه خریدیمش! این دکمه رو بزن! همه ی اطلاعات توی این یو اس بیه! پیشت باشه!
+چی؟ باشه!
♭همشون رو فورمت کن! هم مال من هم مال نامجون رو! ببین منو نامجون پایین سرشون رو گرم میکنیم و من یه اس ام اس سفید برات میفرستم! همونجور که ما سرشون رو گرم کردیم تو بیا این کار رو بکن! اگه گیر بیفتیم بدبختیم! قول میدی؟
+قول میدم!
♭باشه پس بروه فعلا!
دقیقا 30 ثانیه بعد از رفتن شوگا، جیمین از توی آشپزخونه اومد و گفت:او تی جی اصلا چیه؟
♭وایی تو چقد کیوتیییی! ❤️💙 نمیخوام او تی جی! برو تو اون اتاقه بخواب! من کار دارم! فقط فردا ساعت 11 بیدارم کن! به نامجون هم اس ام اس بده من فردا مدرسه نمیرم!
باشه ی کیوتی گفت و رفت توی اتاق!
تا صب داشتم دنیای مجازی رو زیر و رو میکردم و تنها چیز و مهم ترین چیزی که دستگیرم شد این بود که جیسو و جین که داداش نامجون هست، رابطه ی خیلی نزدیکی باهم دارن! شایعه هست که باهم و قطعا اگه نمیدونستم جین گیه باور میکردم که توی رابطه هستن!! پس فعلا فقط میدونیم که جین و جیسو، همدستن!
ВЫ ЧИТАЕТЕ
MAGIC SHOP✨🔮🇰🇷
Фанфик🔛خلاصه : «با ریتم آهنگ مجیک شاپ بخونین. ثانیه ی 54 تا دقیقه ی 1:44» 'this game you entered is weird. It will change your life. Are you sure you want to do this? Are you sure you want to do this? this game you entered is weird. It will change your l...