CH . 33

2K 499 636
                                    

🌟VOTE 🌟
.
.
.
.
.
قبل اینکه فف رو شروع کنید ووتو هم که دادین😁🔫
باید یه چیزی بفرمایم
خب من فقط لاست رو نمینویسم
سوییت بولت هم هست و بلک رز بدبخت
وقتی اونارو عاپ میکنم نیاید بگید لاست چرا عاپ نشده
خا من انسانی هستم که خسته میشود چطو شماها انگشتتون سرطانی میشه اگ تکونش بدید ووت بدین
من چند هزار کلمه مینویسم مشکلی نداره 😐🔫
ایا این انصاف هست? است !
برید حالا مرخصید

🍻        🍺😐

.
.
.
.

با دیدن مردی که با کت شلوار مشکی دست توی جیبش جلوش ایستاده بود خشکش زد

این .... امکان ..... نداره !

لویی از پشت میزش بلند شد
:س..سلام

دستاشو از تو جیب شلوارش بیرون نیاورد
نیشخندی رو لباش نشست و سمت لویی حرکت کرد

:پس حقیقت داشت , مدیر مالی شماره یک

لویی که از لحن اون پسر اصلا راضی نبود نفسشو با ناراحتی بیرون داد و دوباره نشست رو صندلیش

:خیلی خب اینجا چی میخوای? من باید قبل نهارم کارمو تموم کنم

:اوه بعد این همه سال حتی حاضر نیستی یه چیز بهتر بهم بگی?

لویی اخماشو تو هم برد و لپتاپشو کنار گذاشت
:الان من مقصرم? من ۲۷ سالمه زین , و ۴ ساله از اون اتفاق میگذره چرا بزرگ نمیشی?

زین بلاخره دستاشو از جیبش دراورد و روی مبل جلوی میز کار نشست به لویی نگاه کرد

:تو اون دلقکو به من ترجیح دادی یادت که نرفته? باورم نمیشه داری از بزرگ شدن حرف میزنی

لویی سرشو عقب برد
این دعوا هیچ وقت پایان نداره

:زین من کاری رو کردم که باید میکردم اشتون کسی بود که تمام زندگیشو ول کرد و منو کمک کرد , وقتی تمام سرمایه امو جمع کردم و حساب استوارت رو بستم تو کجا بودی? من یه خونه اجاره کرده بودم من کلی بدهی داشتم

:تو هیچی به من نگفتی ,میدونی چه حسی داره ? تو منو داخل هیچی حساب نکردی , ولی اون دلقک تو کل زندگیت بود ... هست ?

:انقد بهش نگو دلقک

:اون موهای مسخره اشو قرمز کرده بود چه انتظاری داری?

:ولی اون از من درخواست نکرد که دوست پسرش باشم چیزی که تورو از من دور کرد همین بود

:نه لویی نه فاک ...

از جاش بلند شد رو به روی میز کار ایستاد و روش خم شد
یه دستشو تکیه گاه گذاشت و دست دیگه اشو روی میز اروم کوبید

:تو اونو انتخاب کردی , تو به تموم چیزی که با هم ساختیم پشت پا زدی , برای همین با من به نیویورک نیومدی مگه نه? برای همین از خونه ی متیو رفتی? که با اون دلقک باشی?

LOSTWhere stories live. Discover now