VOTE
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
خب فردا تولد لویی تاملینسونه , امیدوارم با هشتگ های هماهنگ تولدشو ترند کنید
لاو یو گایز..............
یک ماه بعد
هری گوشیشو برداشت
: ... هی لویی? .... اره امروز میاد , نه من دارم میام خونه ....... باشه , لاو یو .... بایتلفن رو تو جیبش گذاشت و سوار ماشین شد
بعد چند دقیقه به خونه رسید و ماشینش و داخل پارکینگ پارک کردوارد خونه شد که لویی رو روی مبل دید
:هی لاو ...لویی از جاش بلند شد و سمت هری رفت کوتاه بغلش کرد
:هی ... باید بریم استقبالش?
:میخوای باهام بیای?
لویی سرشو تکون داد
:فکر کنم هرچه زودتر ببینمش استرسم کمتر میشههری لبای لویی رو بوسید و ازش فاصله گرفت
:همه چی خوب پیش میره من حسش میکنملویی لبخندی زد و رو مبل نشست , هری از پله ها بالا رفت تا لباساشو عوض کنه , وقتی برگشت یه تی شرت مشکی و یه گرمکن نایک پاش بود
سمت اشپزخونه رفت
:چیزی میخوری?:نه ممنون , ادی شب ساعت ۸ برمیگرده هواپیما کی فرود میاد ?
:ساعت ۶ , نگران نباش قبل اینکه ادی برگرده خونه ایم
هری از آشپزخونه بیرون اومد و روی زمین پایین مبل کنار لویی نشست
اروم رو پاش کوبید تا لویی اونجا بشینه
لویی هم اروم از رو مبل خودشو پایین کشید و رو پای هری نشستهری دستاشو دور لویی حلقه کرد و اونو بخودش چسبوند
:تو زندگیم فقط یه چیز باارزش بود و اونو بدست اوردم ... خانواده , چیزی که همیشه میخواستمش و با بودن تو و ادی , هیچی لازم ندارم ... پس نترس ,نگران هم نباش استوارت همه چیز و درک میکنه ما همگی بزرگ شدیم لاو ... از چیزی خجالت نکش
لویی سرشو تکون داد و چشماشو بست
:بعدا یادم بنداز تورو به ناسا معرفی کنم:چطور مگه?
:بعنوان منبع آرامش ناشناخته
هری لبخندی زد و سر لویی رو بوسید
:نخوابیا ... باید بریم حموملویی سرشو بلند کرد
:خب برو
YOU ARE READING
LOST
Fanfiction❌COMPLETE❌ ژانر : اجتماعی 💕 ♣All i know is im "LOST" without you♠ _larrycouple _harrytop #1_larry #1_harry #1_Louis #1_onedirection and ...