VOTE 🌟
.
.
..
.
..
.
.لویی تقریبا همه وسایلشو جمع کرده بود ,
همه وسایلش یعنی لپتاپش و برگه های احراز رسیدگی به پرونده ها و کیفشلباس های خودشو پوشیده بود و لباس هایی که هری بهش داد رو برد تا توی ماشین لباس شویی بندازه
اونجا کاملا خلوت بود , حتی ادی رو هم نمیشد دید , شاید هری هم برگشته سر کارش
لباس هارو تو ماشین انداخت و سمت دیوار شیشه ای کنار آشپزخونه رفتانجا حیاط بیرون رو کامل نشون میداد
یه باغ بزرگ , زمین چمن که خیلی شبیه زمین گلف طراحی شده بود و ....خب مثل اینکه هری جایی نرفته چون جایی توی همون حیاط اون و ادی داشتن شنا میکردن
:خدا میدونه چندتا استخر دیگه تو این خونه جاساز کرده! اگه اقیانوسا خشک بشن من دلیلشو گزارش میدم
در کشویی رو باز کرد و از روی راهروی سنگ فرش شده سمت اونها رفت , نگاهی به آسمون کرد ,آفتاب ملایمی بود و آدمو برای یه آب تنی اذیت نمیکرد
:ولی این اصلا سخت نیست
هری داشت با ادی حرف میزد و خب لویی حدس میزد اون کار حتما سخته
:ددی , من کذا زیاد خولدم , گنده شدم ,سخته
هری چشماشو چرخوند
:اوکی ادی , یه بار امتحانش میکنیم و اگه سخت بود میذاریمش برای بعدا, چطوره?
هری با دیدن لویی بهش نگاهی انداخت و همین باعث شد ادی هم بچرخه تا بتونه ببینه پشت سرش چه خبره
دستاشو تو آب کوبید
:آکای لوییی آکای لویییلویی کنار استخر رو پنجه پاهاش نشست و برای اد دست تکون داد
:هی ادی , اسم منو یاد گرفتی?خوش میگذره?
ادی لبشو بیرون داد
:آله و باژم آله ولی ددی کالای سخت سخت میخادلویی به هری نگاهی کرد
:و اون کارای سخت چی هست?:این فقط یه کرال پشته
لویی ابروهاشو بالا داد
:تو با خودت چی فکر کردی? اون که مایکل فلپس نیست خدای بزرگادی سمت لویی شنا کرد و چسبید به کناره ی استخر
و همین باعث شد هری بفهمه که اون وروجک داره یار کشی میکنه:لویی بهتره تو این مسائل دخالت نکنی ,من ازش خواستم فقط امتحانش کنه , و بعدش اگه دوست نداشت ما بیخیالش میشیم
:همینکه شناکردن بلده خودش کافیه ,اگه بخواد بیشتر یاد بگیره خودش ازت میخواد
:همه شناکردن و بلدن ... مگه اینکه
YOU ARE READING
LOST
Fanfiction❌COMPLETE❌ ژانر : اجتماعی 💕 ♣All i know is im "LOST" without you♠ _larrycouple _harrytop #1_larry #1_harry #1_Louis #1_onedirection and ...