VOTE 🌟
.
..
..
.لویی از اتاق کارش بیرون اومد و سمت اسانسور رفت
دکمه رو زد ولی بجای اینکه مثل همیشه یا سمت غذا خوری بره یا پارکینگ , یه طبقه بالا تر رفت
وقتی در اسانسور باز شد ابرهاشو بالا برد , دکوراسیون این طبقه کاملا به بقیه طبقه ها فرق داشت , حتی رنگ بندی و طراحی !
شاید بعد اومدن هری اینجا رو هم تغییر دادنمنشی دفتر ریاست اتاقک رو بازی داشت که درست رو به روی راهرو بود
لویی جلو رفت و سلام کرد:سلام
:ببخشید آقای استایلز هستن?
زن دستشو از رو کیبورد ورداشت و نگاهی به لویی کرد
:آقای تاملینسون!?!!
:بله خودم هستم
:ببخشید اگه لحن بدی داشتم , یکم کارا زیاد شده
:متوجه هستم
:آ .. ایشون داخل هستن , الان بهشون میگم
از جاش بلند شد و سمت در رفت ,بعد چند لحظه برگشت
:میتونید برید داخل
لویی سرشو تکون داد و سمت اتاق رفت
وقتی وارد اتاق شد هری نگاهی بهش کرد:سلام لویی , چیزی شده ?
لویی رو به روی میز بزرگ هری ایستاد
:نه , میدونی که الان وقت نهاره و شیفت من تموم شدههری نگاهی به ساعتش کرد
:اصلا متوجه نشدم , اینجا کار های زیادی دارم که انجام بدم:عام .. میخواستم بدونم , میشه ... اگه ادی کار خاصی نداره ببرمش بیرون?
هری ابروهاشو بالا انداخت
:جالبه اد مدام با جسیکا درمورد تو حرف میزد , توی اتاق بازی بود اگه جایی نرفته میتونی ازش بپرسی:جسیکا?
:اره , چطور مگه?
:پرستارشه?
هری لباشو تر کرد و خم شد روی میز
:چیزی توجهتو جلب کرده ?:نه , من میرم پایین پس , وقت بخیر
لویی چرخید سمت در , از اتاق هری بیرون رفت و منتظر چیز بیشتری از طرف هری نشد
با دهن کجی ادای هری رو دراورد
: چطور مگه ..چیزی توجهتو جلب کرده , ای ای ایمحکم دکمه رو زد و از اون طبقه رفت
........
وقتی رسید اتاق بازی هیچ کس اونجا نبود
کنار در ایستاد و اطراف و نگاه کرد:افریطه معلوم نیست بچه رو کجا برده
میشل کنار لویی ایستاد
:دنبال کسی میگردی?
YOU ARE READING
LOST
Fanfiction❌COMPLETE❌ ژانر : اجتماعی 💕 ♣All i know is im "LOST" without you♠ _larrycouple _harrytop #1_larry #1_harry #1_Louis #1_onedirection and ...