VOTE.
.
.
😐👉🌟
#1 Larry
thanx
میدونم همه اتون صابون به دستین ولی هشدار به معصوم های واتپد !
اسمات تایم.
.
.
لویی رو روی تخت خوابوند و روش خیمه زد زانوشو بین پاهای لویی فشار داد و سرشو پایین برد
بینی لویی رو بوسید
:چی میخوای لاو ?دستشو زیر لباس لویی برد و اروم اروم رو شکمش کشید
:You ..a..and uhhhh ...all of ...uhhhhhh
هری اجازه نداد لویی چیز بیشتری بگه وقتی لیتل اسپونشو گاز گرفت و زبونشو روش کشید
دستاشو به لباسش گرفت و از تنش دراورد و بعد پیراهن خودشو دراورد و شلوارشو باز کرد و کنار تخت همراه شلوار لویی رو زمین انداخت
خودشو به پایین تنه ی لویی فشار داد و دستاشو بالای سرش نگه داشت بهم فشارشون داد و لویی از درد مچ دستاش که با یه دست هری بهم فشرده میشدن ناله کرد
لباشو رو بینی لویی کشید و اروم رو صورتش بوسه گذاشت
پایین و پایینتر رفت و سرشو تو گردن لویی فرو برد
لویی موخواست دستشو بین موهای هری ببری ولی نمیشد
وقتی دستاش تو دست بزرگ هری گرفتار بودنپس فقط ناله میکرد و خودشو به هری فشار میداد نفس نفس میزد
:هریییی , لطفااا
هری گردن لویی رو گاز گرفت و با زبونش روش کشید رو گردنش لباشو تکون داد
:چی بیبی? چی میخوای
:بذار ... بذار دستم باز باشه خواهش میکنم
هری سرشو از تو گردن لویی برداشت و بهش نگاه کرد پوزخندی زد و با دست ازادش دستشو سمت باکسر لویی برد
:دستاتو تو دستم دیگه نگه نمیدارم
باکسرشو اروم از پاش دراورد و بعد دور مچ دستای لویی گره زد و به قفل بالای تخت بستش
کمی عقب کشید و به بدن برهنه ی لویی نگاه کرد ,چشمایی که از لذت خواستن دیگه سبز نبودن جز به جز زیبایی رو به روشو تحسین میکرد
خم شد و رو شکم لویی رو بوسید , و از همین الان عاشق این کار شده بود
لویی پاهاشو بالا اورد و پنجه ی پاشو جمع کرد اونقدر به پنجه هاش فشار اورد که دیگه هوای حبس شده تو سینه اشو نتونست نگه داره
:آههه ...فاککک هرییییییی
عضو سفت شده اش به شکمش چسبیده بود و پریکامش به هری نشون میداد بیبیش غرق لذته
YOU ARE READING
LOST
Fanfiction❌COMPLETE❌ ژانر : اجتماعی 💕 ♣All i know is im "LOST" without you♠ _larrycouple _harrytop #1_larry #1_harry #1_Louis #1_onedirection and ...