بعد از دو روز غیبت امروز اومد و به جای نشستن تو جای خودش یه صندلی عقب تر اومد و درست کنار من نشست.
اون باعث شد برای اولین بار با گذشت چهار ماه از شروع سال تحصیل سر کلاس نخوابم و فقط به انگشت های کیوت و بامزه دستش خیره بشم!

YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...
Part 15
بعد از دو روز غیبت امروز اومد و به جای نشستن تو جای خودش یه صندلی عقب تر اومد و درست کنار من نشست.
اون باعث شد برای اولین بار با گذشت چهار ماه از شروع سال تحصیل سر کلاس نخوابم و فقط به انگشت های کیوت و بامزه دستش خیره بشم!