منتظر بودم مثل توپ از خونه اشون به بیرون شوتم کنن اما وقتی موچی اعظم برای نشون دادن خطاطی هاش منو به اتاق کارش دعوت کرد، فهمیدم یا قراره مرده ام از اون در ملعون شده بیرون بیاد و یا هم دو نفری و حتی شاید سه نفری برگردم.*
بلاخره باید تمام جوانب رو سنجید!!
_______________________
* منظور یونگی اینه که توسط پدر جیمین باردار میشه.

YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...