وقت هایی که گردنش توی حالت مناسب قرار نمیگیره، خیلی ریز خروپف میکنه.
اینو شب هایی که توی بغلم دراز میکشه و به معوج ترین حالت ممکن میخوابه، متوجه شدم.
هر چقدر که شب ها رو برای دیدنش بیدار بمونم باز هم نمی تونم از وجودش سیر بشم!

YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...
Part 124
وقت هایی که گردنش توی حالت مناسب قرار نمیگیره، خیلی ریز خروپف میکنه.
اینو شب هایی که توی بغلم دراز میکشه و به معوج ترین حالت ممکن میخوابه، متوجه شدم.
هر چقدر که شب ها رو برای دیدنش بیدار بمونم باز هم نمی تونم از وجودش سیر بشم!