Part 145

641 46 0
                                        

امروز برای دیدن مینهی به عمارت پدریِ مادرم رفتم.
وقتی بعد از ملاقات با مادرم با بی حسی تمام در مورد جیمین پرسید، فهمیدم که شوهر سابقش زودتر از من دست به کار شده و همه چیز رو بهش گفته!
من سیلی که منتظرش بودم رو میخوام!!!

Carrot & MintWhere stories live. Discover now