Part 84

681 100 2
                                    

بعد از تموم شدن مدرسه مقابل درب خروجی پارک کردم و دست به سینه منتظر جوجه بغ کرده شدم.
وقتی به نزدیکی من رسید و قصد بی توجهی داشت بدون اعتنا به داد و هوار ها و توجه هایی که بهمون جلب شده بود، سوار ماشینش کردم و در آخر که می خواست پیاده بشه جوری بهش غریدم که دست های تپلش روی دستگیره خشک شدن.
سر جهیزیه اش رو هم کوک خفه کرد.

Carrot & MintWhere stories live. Discover now