سه ساعت فیکس پشت لپتاپ چنبره زده بودم و برای پروژه لعنتی از انگشت هام کار میکشدم اما بیشتر از من آه و ناله های جوجه هلویی رو هوا بود!
با این حال کله هویجی کاری جز ماساژ دادن شونه ها و انگشت هام و خوروندن معجون های مختلفش به منِ بدبخت، نمی کرد.
البته اگه فایتینگ های یهویی و پر سر و صداش که وقتی وسط کار خوابم می برد و باعث از جا پریدنم می شدن رو فاکتور بگیرم!
![](https://img.wattpad.com/cover/299304234-288-k573536.jpg)
YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...