امشب خونه والدینش مونده و من هیچی جز بالشتش برای چلوندن ندارم!
من لب اردکیم رو میخوام.
عطر هلوییش رو میخوام.
اون خنده های نخودیش رو میخوام.
اصلا چشم غره های ترسناکش رو هم میخوام!

YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...
Part 115
امشب خونه والدینش مونده و من هیچی جز بالشتش برای چلوندن ندارم!
من لب اردکیم رو میخوام.
عطر هلوییش رو میخوام.
اون خنده های نخودیش رو میخوام.
اصلا چشم غره های ترسناکش رو هم میخوام!