می تونم برای لپ له شده اش روی کاناپه جیغ بزنم!
((( مامان قربونت بره چرا اونجوری بلند شدی؟ )))
( مامااااااان! )
((( حرف نزن! مثل اینکه یادت رفته تا سه سالگیت خودم پوشکت رو عوض میکردم. خجالتت دیگه چیه؟ )))
قسم میخورم کم مونده بود گریه کنه که با قلقلکی که به پهلوهاش دادم، بلند خندید.
گربه رنگ پریده ات قربون اون خنده هات!

YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...