حقیقتا منتظر یه چَک درست و حسابی بودم ولی تنها چیزی که اتفاق افتاد یه گپ و گوی جدی و حتی کمی دوستانه بود!
( من پسرم رو میشناسم. حتی سر این موضوع با خودش به مشکل برخورده بود و به خاطر حالت های عصبی پیش تراپی رفتیم. از اونجا متوجه گرایش متفاوتش شدیم اما... )
(( اما؟ ))
( اگه جیمین خودش انتخابت کرده یعنی تصمیم قطعی رو گرفته اما خودت هم میدونی که وارث خاندانتی و باید وارث بعدی رو از خون خودت معرفی کنی! )
(( لقاح مصنوعی. ))
( خوبه! )
YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...