لب اردکیم با سر جهیزیه اش، خرگوشه سر جهیزیه و خورشیدِ اکیپ توی یک دانشگاه قراره تحصیل کنن.
نامجون توی دانشگاه هم دست از سرم برنداشته و اونم مثل من البته با تفاوت بورسیه ای که گرفته، قراره توی دانشگاه تورنتو کانادا مدیریت مالی بازرگانی به صورت مجازی بخونه!
فعلا بخاطر مادربزرگ پیرش که تنها خانواده باقی مونده اش هست، نمی تونه به کانادا بره.
جین هم رفته پزشک بشه! من که عمرا به مطبش برم!!
YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...