زمانی که فهمید والدینم دارن از هم طلاق میگیرن و شونه چپم وضعیت خوبی نداره و ممکنه جراحی کنم، بغ کرده بهم نگاه کرد.
( خاک تو سرت که هیچ کدوم از مشکلاتت رو با ما در میون نمی زاری! )
چرا فکر میکردم بعد تموم شدن حرف هام بغلم میکنه و بهم دلداری میده؟
YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...
Part 87
زمانی که فهمید والدینم دارن از هم طلاق میگیرن و شونه چپم وضعیت خوبی نداره و ممکنه جراحی کنم، بغ کرده بهم نگاه کرد.
( خاک تو سرت که هیچ کدوم از مشکلاتت رو با ما در میون نمی زاری! )
چرا فکر میکردم بعد تموم شدن حرف هام بغلم میکنه و بهم دلداری میده؟