Part 81

693 91 2
                                    

توی حیاط پشتی روی صندلی ولو شده بودم و به حدی توی فکر بودم که متوجه اومدن لب اردکی نشدم!
وقتی سیگار روشن مابین لب هام رو برداشت از حضور یکدفعه ایش تکون کوچیکی خوردم.
( سیگار به ریه هات آسیب میزنه یونگی هیونگی! این روز ها هم که مصرفت دو برابر شده!! )
برای اولین بار جوری بهش عصبی شدم که با ناباوری و چشم های شیشه ای با سرعت ازم دور شد!

Carrot & MintWhere stories live. Discover now