Part 85

680 89 5
                                    

دست به سینه با اخم های درهم و لب های جلو داده شده، نشسته بود و هیچی نمی‌گفت.
یه لحظه از ذهنم گذشت که اون لب های صورتی و پفکی رو گاز بگیرم.
لعنت به من!
الان باید به این فکر باشم که چجوری از دلش دربیارم نه اینکه به طعم لب هاش فکر کنم!!

Carrot & MintWhere stories live. Discover now