بعد از کلیسا نتونستم تحمل کنم و همه رو با وسوسه جشن توی محوطه باغی که تدارک دیدیم، ول کردم و توی ماشین، توی یکی از کوچه های بنبست تورنتوی کانادا برای هزارمین بار تنش رو فتح کردم.
( اگه لنگ بزنم میکشمت یون! )
به من ربطی نداره!^^

YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...
Part 151
بعد از کلیسا نتونستم تحمل کنم و همه رو با وسوسه جشن توی محوطه باغی که تدارک دیدیم، ول کردم و توی ماشین، توی یکی از کوچه های بنبست تورنتوی کانادا برای هزارمین بار تنش رو فتح کردم.
( اگه لنگ بزنم میکشمت یون! )
به من ربطی نداره!^^