وقتی توی سالن خلوت به طرف کلاس موسیقی میرفتم متوجه دار و دسته چانسویی که داشتن کله هویجی رو به خاطر باج ندادنش کتک میزدن، شدم!
حدس بزنین چی شد؟
مثل یه قهرمان پریدم و نجاتش دادم. البته نجات با خدمات ویژه پارگی لب و ابرو!
خب...
بلاخره اون الان با ما تو یه میز تو سلف میشینه و حتی تو دورهمی هامون هم با سر جهیزیه اش میاد پس
میتونم با اینا خودم رو برای کاری که حتی برای خواهر کوچیک ترم هم نمیکنم، توجيه کنم!
YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...