امروز شمع بیست و هشت سالگی زندگیم رو فوت کردم.
من بچه میخوام!
چرا مردها قابلیت باردار شدن، ندارن؟
این تبعیضه!
من توی خونه ام ورژن کوچیکتر موچیم رو میخوام!
غلتی توی بغلم زد و تمام سعیش رو کرد که به شونه چپم فشار وارد نکنه.
( به چی فکر میکنی؟ )
(( بیا بچهدار بشیم. ))
![](https://img.wattpad.com/cover/299304234-288-k573536.jpg)
YOU ARE READING
Carrot & Mint
Fanfiction《تا حالا فکر میکردم اون زیباترین لبخند ها رو داره اما امروز متوجه شدم علاوه بر اون، زیباترین صدای جهان رو هم از آنِ خودش کرده!》 _______________________________________________________ پارت های کوتاه Genre : School life- fluff-Homosexuals romance Cou...
Part 152
امروز شمع بیست و هشت سالگی زندگیم رو فوت کردم.
من بچه میخوام!
چرا مردها قابلیت باردار شدن، ندارن؟
این تبعیضه!
من توی خونه ام ورژن کوچیکتر موچیم رو میخوام!
غلتی توی بغلم زد و تمام سعیش رو کرد که به شونه چپم فشار وارد نکنه.
( به چی فکر میکنی؟ )
(( بیا بچهدار بشیم. ))