Part 95

693 86 2
                                    

بعد از چند ثانیه طاقت فرسایی که بهم خیره شد و نفس من رو بند آورد، دست هاش رو دور گردنم حلقه کرد و چشم های جادوییش رو بست.
قسم میخورم اگه می تونستم همونجا شافل می رقصیدم.
دست راستم رو دور کمر باریکش حلقه کردم و چونه اش رو با دست دیگه ام گرفتم.
اون لب های لعنتی بی نهایت نرم و خوشمزه ان!

Carrot & MintWhere stories live. Discover now