𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟓𝟐🍷

2.1K 274 91
                                    

ساعت حدود ۴ صبح(بامداد) بود...

جین از آن موقع تا کنون حرفی نزده بود و در اخر هم نامجون او را به اتاق برد تا استراحت کند...

کم کم همگی از پذیرایی به سمت اتاق های عمارت رفتند و سعی کردند کمی بخوابند...کمی به مغزشان استراحت بدهند...

اما این تهیونگ بود که در همان تاریکی روی کاناپه نشسته بود...

مغز و قلبش در حال جنگ بودند...جنگی که آغاز و پایان نداشت...

مغزش دستور قتل پسرک را صادر کرده بود اما قلبش...

در قلبش دعا دعا میکرد که دست آن مردک عوضی به پسرکش نخورَد...

دوگانگی عجیبی بود...و به همان اندازه سخت و درد آور...

به هیچ عنوان دوست نداشت گذشته دوباره تکرار شود...

خیلی تلاش کرد...برای پیدا کردن پسرک خیلی تلاش کرد...اما آن شماره لعنتی هر ثانیه خاموش بود...

نمی دانست چه کار کند...هیچ چاره ای به ذهنش نمی رسید...دریغ از یک راه!

از طرفی هم نمی توانست به پلیس خبر دهد...خوب می دانست که تا الان چه غلط هایی که نکرده...و همچنین خوب میدانست که آن مردک عوضی هر لحظه منتظر دیدنش پشت میله های زندان است...شاید برای انتقام،شاید برای پول،شاید برای عشق!

روز هایی را به یاد می آورد که جیمین دیوانه وار التماسش میکرد تا به این بازی بچگانه پایان ببخشد...اما آن بازی و دعوا بچگانه حالا تبدیل به نفرتی بی پایان شده!

نفرتی که مقصرش هر دو طرف هستند...هم تهیونگ هم آن مردک عوضی!

آنقدر به اشتباهاتش فکر کرد تا بالاخره به دنیای خواب رفت....اما طولی نکشید که چشمان سرخش را به دنیای سیاه رو به رویش گشود....

-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.

با حس سردرد چشمانش را باز کرد...

اما با مکان نا آشنایی روبه رو شد...اتاقی نسبتا تاریک و نمور..

سرش را به اطراف چرخاند اما هیچ شخصی را در اطراف ندید...

ناگهان همه چیز یادش امد؛

تولد...تهیونگ...جیمین...حیاط...مرد سیاه پوش...ماشین...دستمال...تهیونگ...

هول کرده تصمیم گرفت از جایش بلند شود اما چیزی که رو به رو شد را نمی توانست باور کند....

دست و پاهایش محکم با طنابی به صندلی آهنی بسته شده بوده بود و او حتی یک میلی متر هم نمی توانست تکان بخورد...

خواست فریاد بکشد اما متوجه طنابی شد که دور دهانش پیچیده شده است...

تازه توانست درد دهانش را حس کند...شرط می بست ریشه های طناب دهانش را زخمی کرده است...

[ 𝑰'𝒎 𝒊𝒏 𝒑𝒂𝒊𝒏...𝑴𝒂𝒔𝒕𝒆𝒓! ]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora