part 10

3K 284 20
                                    

ویو اعضا


یونگی آروم چشماش رو باز کرد با دیدن ساعت روی میز خمیازه ای کشید و بلند شد
بعد شستن دست و صورتش سمت اتاق جیمین رفت
با باز کردن در اتاق ، با دیدن صورت به خواب رفته جیمین و جین لبخندی زد و کنار جین رفت تا بیدارش کنه
یونگی :جین هیونگ ؟؟
همین حرف کافی بود تا چشمای جین باز شه یونگی :اوه خواب نبودی
جین سرش رو تکون داد و دستی به چشماش کشید
جین: هوم فقط چشمام رو بسته بودم  ،چرا زود بیدار شدی
یونگی:خوابم نبرد میرم صبحونه رو آماده کنم میای
جین:آره
جین همون طور که جواب یونگی رو میداد کنار جیمین رفتم و تبش رو چک کرد بعد اطمینان از اوکی بودنش با یونگی برای آماده کردن صبحانه به آشپزخونه رفتن

هر کدوم مشغول آماده کردن چیزی بودن که جیهوپ و نامجون هم به جمعشون اضافه شد و  به کمک هم صبحونه رو آماده کردن

بیش تر از ۲ ساعت گذشته بود ولی همچنان داشتن غذاهای مقوی واسه جیمین و یه صبحانه عالی آماده میکردن که با دیدن ورود غیر منتظره کوک و تهیونگ که شبیه کسایی بودن که انگار از آمازون اومدن همشون از خنده ترکیدن جوری که جیهوپ زمین رو از خنده گاز می‌زدو جین ، نامجونِ بدبخت کناریش رو هدف گرفته بود و از خنده اونو می‌زد و یونگی دسته به شکم با اون خنده های لثه ایش باهاشون همراهی می کرد

کوک و تهیونگ که با قیافه وات دِ فازی بهشون نگاه میکردن برگشتن طرف هم تا دلیل خنده اعضا رو بفهمن که خودشون از دیدن هم دیگه به خنده افتادن که حاصل این شکل و قیافشون درگیری چند دیقه پیششون با یونتان (سگ تهیونگ ) بود

بعد از کلی خنده و شیطنت حالا همشون آماده و حاضر منتظر پختن کیک خوش بویی که داخل فر بود ، بودن ،که این کیک کیک مورد علاقه جیمینه،با صدای دینگ فر جین بلند شد و کیک رو برداشت موقع گاچ کردن کیک رو به اعضا گفت
جین:همه چیز حاضره یکیتون بره جیمینی پرنس خوفتمون رو بیدار کنه
کوک زود تر بلند شد که خودش  بره جیمین رو بیدار کنه با صدای جیهوپ برگشت
جیهوپ: کوکی فقط آروم بیدارش کن ممکنه صدای بلند اذیتش کنه
کوک لبخنده خرگوشی زد و با گفتن چشم سمت اتاق هیونگ کوچولوش رفت

اول خواست بدون در زدن بره تو ولی با فکر اینکه که ممکنه جیمین بیدار باشه و با این کار نارحت یشه پس اول آروم در زد ولی صدایی نشنید دوباره زد با فکر این که خوابه در رو باز کرد و داخل شد منتظر جسم خوابیده هیونگش رو داشت ولی با خالی بودن تخت متعجب اطرافش رو نگاه کرد و طرف سرویس بهداشتی و حموم  رفت ،در زد ولی بازم صدایی نشنید در رو باز کرد ولی اونجا هم نبود با نگرانی چند بار اسمش رو صدا زد و پیش اعضا رفت
تهیونگ :کوک چی شده چرا اون جوری جیمین رو صدا می کردی
کوک:هیونگ، جیمین هیونگ نبود ت اتاقش نبود کل اتاق رو گشتم ولی نبود
یونگی: یعنی که نبود یکم پیش که تو اتاق، خواب بود
نامجون:باشه باشه هول نکنید بزارید زنگ بزنم شاید رفته بیرون
جین:آخه با اون حالش کجا میتونه رفته باشه

عشق پنهانWhere stories live. Discover now