ویو اعضا
منجر کای: پسرا حاضرین؟
نامجون نگاهی به اعضا که همشون آماده بودن کرد تا خواست دهنشو باز کنه بگه که حاضرن ولی تو یه آن متوجه نبود جیمین شد سری به نشونه تاسف تکون داد
نامجون:ما حاضریم ولی جیمین نیستمنجر کای : اوکی منتظر میمونیم تا بیاد بعدش میریم به محل فیلم برداری راستی کارگردان نقشه های براتون داره هاااا حواستون باشه نبازید
نامجون لبخندی زد و با گفتن باشه بحث رو تموم کرد
منجر نگاهی به ساعت کرد و با نگرانی لب زد
منجر کای: بهتره یه سر به جیمین بزنم دیرمون میشه!
تا خواست قدم از قدم برداره که جیمین وارد اتاق شد
منجر کای:اوووه بالاخره اومد
با حرف منجر ، اعضا به سمت در برگشتن که جیمین رو دیدن ولی کاش بر نمیگشتن چون همشون یه دور دیگه عاشق شدن
جوری داشتن نگاهش میکردن که انگار الهه ای وار اتاق شده
زیبایی عشقشون برای قلب عاشق اونا خوب نبود
اگه محدوده ای نبود اگه حدحدودی نبود الان جوری اونو میبوسیدن و میپرستیدن که هیچ الهه ای همچون پرستشی ندیده باشهجیمین زیر نگاه های اعضا ، معذب جلو اومد
با شرمندگی لب زدجیمین: معذرت می خوام بازم دیر کردم ولی دیگه آخرین بار بود
منجر کای: دیگه عادت کردیم به این ویژگیتبعد هم غش غش خندید که جیمین اخمی کرد طبق عادتش یه تای ابروش رو بالا انداخت
جیمین: الان مثلا دستم انداختی
کای سرفه ای کرد و بدون نگاه کردن به جیمین سیع کرد زیاد عصبیش نکنهمنجر کای: چیزه بریم محل فیلم برداری
کای نگاهی به اعضا که چند دیقه بود که زل زده بودن به جیمین انداخت
منجر کای: پسرا ، پسرااااا
با صدای بلند کای که انگار از عالم رویا در اومده بودن برگشت طرف کای و لبخنده ضایع ای زدن که کای با گفتن بریم راه افتادن
کارگردان :خب تو این بازی قراره برای هر کدوم یه ماموریت داده شه که هر کی کامل انجامش بده برنده میشه
کوک : که اونم منم
کارگردان: اون دیگه آخر بازی مشخص میشه جونگوک شی
جین:ماموریت هامون چین؟
تهیونگ: جاسوس هم داریم ؟
کارگردان: بله حتما جاسوسی داریم ولی خوب برای پیدا کردن جاسوس سر نخ هایی وجود داره که باید پیداش کنید و نباید بزارین توست افراد جاسوس لمس بشین، همین طور تو این منطقه اشیا هایی جاساز شده که برای کسب امتیاز باید جمع کنید
جیهوپ: وااااااو چه جالب
کوک : اووووو می خوام سریع بازی کنم
کارگردان : اول مکنه لاین برای کوک مامورتش جمع کردن پارچه های رنگی تو منطقه هستش برای تهیونگ چوب های رنگی و برای جیمین گل های بابونه
همشون با شنید ماموریت جیمین لبخنده بزرگی زدن آخه کدوم گلی دنبال یه گل دیگه میگرده
جیمینیشون خودش یه پا گل دیگه
ولی با دیدن دوربين هایی که داشتن فیلم ضبط میکردن آروم آروم لبخند هاشون رو جمع کردن و برای اینکه بیشتر ضایع بازی در نیارن حواسشون رو به ماموریت ها دادن
کارگردان : و هیونگ لاین شما باید دنبال نوت های کمک برای پیدا کردن جاسوس باشید
همه فهمیدن ؟
با تاکیدی که از اعضا گرفت لبخندی زد
کارگردان:خب پس شروع کنید
YOU ARE READING
عشق پنهان
Romanceوقتیی6عضو بی تی اس یه دفعه تصمیم به فاصله گرفت و نادیده گرفتن بیبی گروهشون میکنن تا با عشقی که بهش دارن آسیب نبینه ولی نمی دونن چه طور قلب کوچیک جیمینی شونُ میشکنن سون سام زندگی روزمره انگشت ، غمگین ، اندکی کمدی، هپی اند ،اسمات، و...... شروع : ۱...