ویو جونگوک
دومین روز کنسرت هم شروع شده بود
ولی من فقط حواسم پیش جیمین بود میترسیدم مثل دیروز حالش بد شه
برای همین کل وقت کنسرت رو مثل بادیگارد دنبالش بودم
و البته از ویو پشتش هم نهایت لذت رو میبردم و همچنین دست های عزیزم که با باسنش متبرک میشدن
و مطمئنم برای کوکمین شیپرا هم فرصت خوبی دادم تا یکم خوشحال شن و از ویدئو ها لذت ببرن
برای ست بعدی که اومدیم پایین تا برگشتم سمت جیمین که بازوم رو نیشگون گرفت
که همگی با تعجب بهمون خیره شدن بودن
جیمین: بیشعور باسنم سوخت چه خبره هی میزنی؟
با اخمی که اصلا ترسناک نبودن بهم خیره بود
که باعث خندم شد
کوک : ببخشید دیگه نمی زنم هیونگ کوچولو
با اعصبانیت سمتم اومد تا بزنتم که جیهوپ جلوم پرید و و از اونو تهیونگ ، جیمین رو از پشت گرفت
تهیونگ: عزیزم ولش کن باشه
جیهوپ: گناه داره ببین آخه چه کیوت داره بهت نگاه میکنه با اون چشمای گردش
جیهوپ: من کجام کیوته آخه این همه عضله نساختم بهم بگین کیوت
لپو کشید با زوم رو گرفت سمت خودش کشید و بوسه ای روش زد
جیهوپ: حالا عضله هاتُ به روخم نکش ، اونا هیچ تاثیری تو کیوت بودنت نمی زاره
ابرویی بالا انداختم
کوک : عضله دوست داری؟
نزدیکم شد و تو چشمام زل زد
جیهوپ: آره ولی فقط برای افراد خاص رو
کوک: که این طور
جیهوپ: درسته کیوتی
با کیوتی گفتنش اون روی ددی طورم کلا از روزگار محو شد و پوکر بهش خیره شدم
جیمین: انتقامم رو گرفتی عاشقتم هیونگی
جیهوپ: منم عزیزم
با تعجب به دل و قلوه دادنشون نگاه کردم
جیهوپ: شما رو هم دوست دارم ، اون جوری نگام نکنید وااااااااا
با صدای داد نامجون به خودمون اومدیم و سریع برای تعویض لباس رفتیمپایان کنسرت بود و همین طور تور جهانیمون
با بغض به بقیه که داشتن گریه می کردن و غمگین بودن نگاه کردم
با دیدن جیمین که یه گوشه زانو زده و آروم برای خودش آرمی ها رو نگاه میکنه و گریه میکنه ، بغضم شکست و قطره اشکی از چشمم چکید
آروم کنارش رفتم و از پشت بغلش کردم و دستامو دورش حلقه کردم
این طور دیدنش برام خیلی سخته من همیشه دوست دارم روی خندونش رو ببینم نه تو این حال
کنار گوشش زمزمه وار لب زدم
کوک : ششش چیزی نیست گریه نکن
با هقی که زد بیشتر به خودم فشارش دادم
نمی دونستم چی کار کنم که یکم حواسش پرت شه
تو یه لحظه بدون اینکه به کارم فک کنم لاله گوشش رو تو دهنم کشیدم مکیدم و گاز ریزی ازش گرفتم
با جا خودنش تو بغلم لبخندی زدم و آروم نوازشش کردم
از شکمش گرفتم و بلندش کردم همون طور که از پشت بغلش کرده بودم چونم و روی شونش گذاشتم و سمت بقیه هدایتش کردم تا خداحافظی کنیمهممون حالمون گرفته بود تموم شدن تور هم باعث ناراحتی مون بود هم یکم خوشحال بودیم اونم فقط یه کوچولو
چون یکم وقت برای استراحت پیدا میکردیم تا به خودمان بیاییم

STAI LEGGENDO
عشق پنهان
Storie d'amoreوقتیی6عضو بی تی اس یه دفعه تصمیم به فاصله گرفت و نادیده گرفتن بیبی گروهشون میکنن تا با عشقی که بهش دارن آسیب نبینه ولی نمی دونن چه طور قلب کوچیک جیمینی شونُ میشکنن سون سام زندگی روزمره انگشت ، غمگین ، اندکی کمدی، هپی اند ،اسمات، و...... شروع : ۱۴...