لویی با عجله در خونه رو بست و سوار ماشین گرون قیمتش شد .
صندلی رو تا جایی که میشد جلو اورد و زیر لب غرغر کرد ؛ چرا پاهاش یکم بلندتر نبودن ؟ سوالی بود که فقط خدا از پس جواب دادنش برمیومد!شونه بالا انداخت و استارت زد
از صدای باحالی که اگزوز ماشین میداد به ذوق اومد و روی صندلیش تکون خورد
پدال گاز فشار داد و بعد نیم ساعت جلوی عمارت مالیک توقف کرد.
گوشی از جلوی دنده برداشت و با زین تماس گرفت" هی مالیک بهتره تا سه دقیقه دیگه جلوی در خونتون باشی"
"سلام"
"سلام میکنی ؟! اصلا شنیدی من چی گفتم؟"
" نه راستش هنوز تو چرتم"
"قسم میخورم که تو همون چرت هم میمیری . از اون رخت خواب کوفتی دل بکن و زودتر بیا پایین"
زین باشه ای گفت و با غرغر دم در رفت .
دور و اطرافش رو نگاه کرد اما لویی رو ندید .
صداش بالا تر برد و گفت" هی تاملینسون اگر باز خودت گم و گور کردی که قبض روحم کنی باید بگم که دوران این کارا دیگه تموم شده . بزرگ شو لعنتی !"
لویی پوزخند زنان از ماشین پیاده شد
عینکش رو از رو صورتش برداشت و با غرور گفت" بزرگ تر از این مالیک؟"
زین نگاه خیره ای به لویی و ماشین کرد
" نگو که این مال تو"
" من نمیخوام بگم که این مال من ولی این مال منه!"
زین دور ماشین چرخی زد
" پسر این معرکست "
لویی ابروهاش بالا انداخت
" حالا بشین تا معنای واقعی معرکه رو بهت نشون بدم"
زین با سرعت سوار اون جت زمینی شد.
دستاش رو داشبرد ماشین کوبید و داد زد" بزن بریم لویی شوماخر!"
لویی ضبط ماشین رو روشن کرد و صفر تا صد ماشین تو چند ثانیه پر شد
هر دو از شتاب فوق العاده ماشین به ذوق اومدن .
زین شیشه رو پایین کشید و کورس اهنگ رو فریاد زد.
لویی با شیفتگی نگاهش کرد و گفت" صدات به این اهنگ میاد "
" صدای من به همه ی اهنگ ها میاد تاملینسون "
لویی میدل فینگرش رو سمت زین گرفت
زین خندید و گفت" دلم میخواد یه روزی بخونم لو . برای یه جمعیت چند هزار نفری بخونم و صدای هوادارام رو بشنوم که دارن برای اومدنم رو استیج بی تابی میکنن "
" منم میام و برات کاندوم هوا میکنم . روز قشنگی میشه"
" من جدی گفتم . این واقعا ارزومه ! "
YOU ARE READING
Anxiolytic [L.S]
Fanfiction[Complete] "خب ببین اینجا چی داریم .. لویی تاملینسون مغرور که ادعا میکنه بهترین دانشجوی داروسازی دانشکدست در حالی که نمیتونه یه قرص ساده برای خودش تجویز کنه" "سرد درد های من دیگه با قرص خوب نمیشن هری!" "پس با چی خوب میشن؟" "با تـو"