نامه ای به آقای مارش !

2.2K 379 102
                                    

سلام آقای مارش !
از اونجایی که شما چیزی حدود صد سال پیش از دنیا رفتین ، شاید هیچ وقت نتونید این نامه رو بخونید اما کی میدونه ؟ شاید از وجودش با خبر بشید .
به هر حال من مینویسمش ...
میون همه ی دانشمند های پر سر و صدای تاریخ شاید کمتر کسی باشه که اسم شما رو شنیده باشه . شاید اگر من هم یه عشق مستند نبودم هیچ وقت فرصت آشنایی باهاتون رو پیدا نمیکردم . به نظر من شما قبل از اینکه شیمی دان خوبی باشید ، آدم خوبی بودید. کسی که به عدالت و جون آدم ها اهمیت میداد و نمیتونست مثل بقیه بگه " بیخیال بابا. به من چه اصلا " و این ارزشمنده که از علمتون برای نجات آدم ها استفاده کردین . شاید میتونستید با دانشتون بمب اتم بسازین اما انتخاب کردین که نجات دهنده باشین . معذرت میخوام که موفقیت بزرگ شما رو تو این داستان به اسم پسر های داستان خودم تموم کردم . شما اون ها رو نمیشناسید اما بهتون اطمینان میدم که اون ها پسرای فوق العاده ای هستن . با اینکه کلیت موضوع رو عوض کردم اما به هر حال دوست داشتم به واسطه ی این داستان حداقل یک نفر رو با شما آشنا کنم چون به نظرم نیازه که ادم هایی مثل شما رو بیشتر بشناسیم ، اون هم تو روزهایی که عده ای با شیر کردن چیزهای دم دستی و شاید اشتباه شهرت عجیبی پیدا میکنن .
امیدوارم من رو ببخشید و روحتون در آرامش ابدی باشه
ارادتمند شما
زهرا (:



همونطور که گفتم من تو یه مستند با جناب مارش اشنا شدم !
و این مطلب پایین خلاصه ای که تونستم تو اینترنت پیدا کنم
اگر حوصلتون کشید بخونیدش .

جیمز مارش یک شیمی‌دان معمولی بود، سرش را پایین انداخته بود و کارش را می‌کرد ، اما زمانی که دید که یک قاتل برای خودش آزاد می‌چرخد ، نتوانست تاب بیاورد و سعی کرد به کمک دانش شیمی‌اش، او را به دام بیندازد.

قاتلی که صحبت‌اش را می‌کنیم جان بودل نام داشت. او آرسنیک را در قهوه پدربزرگش ریخته بود و او را به قتل رسانده بود. زمان وقوع قتل سال ۱۸۳۲ بود.

در آن زمان قتل با آرسنیک، جنایتی بود که به سادگی نمی‌توانست کشف شود، طوری که لقب جالبی به آرسنیک داده بودند: پودر ارث! یعنی پودری که با آن می‌شد از شر اعضای متمول و پیر خانواده خلاص شد و ارثیه‌شان را صاحب شد!

بسته به مقدار مسمومیت و شانس قربانی‌ها علایم مسمومیت متفاوت بود، در موارد خفیف شخص دچار سرگیجه و سردرد می‌شد. مسمومیت شدیدتر اما منجر به تهوع و استفراغ، اسهال، تشنج و کما و مرگ می‌شد. بعضی از این علایم را شبیه علایم بیماری وبا بودند که در آن زمان بیماری شایعی بود و بنابراین در غیاب روشی مطمئن برای تشخیص مسمومیت واقعا نمی‌شد مطمئن بود که شخص به خاطر بیماری میکروبی مرده یا مسمومیت ناشی از آرسنیک.

در روشی که در آن زمان مرسوم بود، باید نمونه غذای مشکوک را با سولفید هیدروژن و اسید هیدروکلریک مخلوط می‌کردند، این طوری تری سولفات آرسنیک به دست می‌آمد که ته‌ نشستی زردرنگ بود.

اما مشکل این بود که این آزمایش چندان حساس نبود و ته ‌نشست بعد از چند دقیقه ناپدید می‌شد و بنابراین هیئت منصفه و قاضی مشکوک می‌شدند و متقاعد نمی‌شدند

درست به همین خاطر، حکم به آزادی بودل داده شد. مارش از این بابت خیلی عصبانی شد و زمانی که بودل، بیرون محوطه دادگاه با بی‌شرمی نزد او اعتراف کرد که قتل کار خودش بوده، بر میزان خشم مارش افزوده شد.

به همین خاطر او روزهای بعد، خود را وقف کار روی آزمایشی مطمئن‌تر برای تشخیص مسمومیت‌های آرسنیکی کرد و در نهایت روشی را ابداع کرد که در آن اثر فلزی دیگر محو نمیشد .

Anxiolytic [L.S]Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt